مادرهایی که بچه از دست دادین والان دوباره یا اقدامین یا باردارین و یا هم دوباره مامان شدین بیان با

سلام مرسی عزیزم توخوبی؟دعاکن باشم شیرینیومیشه یکاریش  کرد🤣

مهرا جان انشالله مه بارداری عزیزم 

منتظر خبر خوبت هستیم همگی 

مرسی عزیزدلم نیستم میدونم

دیشب شوهرم دیگه در کل ناامید ناامیدم کرد 

بحثمون شد گفت لااقل بچه دار نمیشی تو چیزای دیگه پیشرفت کن دلم خوش باشه 

خیلی دلم شکست از حرفش 

گفتم قرار نیس چون بچه نمیتونم داشته باشم تو هر طوری میخوای رفتار کنی و بزنی توی سرم . مگه هر زن و شوهری که بچه دار نمیشن باید طرف مقابلش فکر کنه اون یکی کلی منفعت داره براش که بخاطر اون منفعت ها از خیر بچه بگذره ، باید بخاطر عشق به طرف مقابل از خیر بچه گذشت نه منفعت و پیشرفت و یا موقعیت شغلی طرف مقابل . شوهرم فکر میکنه حالا که من بچه دار نمیتونم بشم باید با یک موقعیت شغلی عالی و در آمد خیلی بالا براش نداشتن بچه رو جبران کنم . 

بعد هم به شوهرم گفتم تو یا هر کس دیگه ای نمیتونین بمن بگین بچه دار نمیشی و مشکل داری ، خیلی ها چندین سقط داشتن ولی تونستن بعد بچه سالم بیارن ، من نه حرف تو نه حرف هیچ کس دیگه رو قبول ندارم فقط حرف دکترم برام مهمه ، هر وقت اون بمن بگه خانم تو هیچوقت نمیتونی بچه دار بشی قید مادر شدن رو بزن اونوقت میدونم دیگه هیچوقت نمیتونم بچه دار بشم 

این حرف رو که گفتم شوهرم گفت حتی دکترت الان با یک بچه هم از در بیاد بگه این بچه شماس صحیح و سالم ، من دیگه بچه نمیخوام پس قید بچه رو بزن برای همیشه 

اینم آب پاکی بود که شوهرم ریخت روی دستم 

اخه یعنی چی مگه فقط بایداون تصمیم بگیره پس توچی؟

دیشب تا صبح گریه کردم 

خدا که میدونست آخرین شانس من هست چرا این دلخوشی رو ازم گرفت 

چرا نذاشت بچه ام سالم بیاد بغلم برای آخرین بار 

بخدا اگه شوهرم مث خیلی از مردهای دیگه اینقدر سخت گیر نبود و شانس مادر شدن رو ازم نمیگرفت 

بازم میگفتم خدایا شکرت مصلحت ات بوده بازم تلاش میکنم اینقدر تلاش میکنم تا بالاخره مادر بشم 

ولی وقتی آخرین شانسم رو با این شرایط ازم گرفت باید چیکار کنم ؟ 

کجای این کارش مصلحت هست 

کاش مصلحتش رو بعد این همه سختی بهم نشون بده اونوقت غلط بکنم دیگه بچه بخوام ازش 

چرا صدا منو نمیشنوه و با دل هزار شکسته ام این طور میکنه ، وقتی خدای من که اینهمه همه میگن مهربونه با من مهربون نیس و بمن بدی کرد چطور از بنده هاش امثال شوهرم توقعع داشته باشم بمن خوبی کنن 

چطور از بقیه توقع داشته باشم با حرفاشون آزارم ندن ، دیگه از بنده هاش توقعی ندارم وقتی خود خدا با من این همه بده 

من هیچی 

تازه کلی هم منت میذاره که من دارم با این نقص ات باهات زندگی میکنم 

هر مرد دیگه بود هرگز باهات زندگی نمیکرد 

کاش زندگی من تموم بشه برم پیش فرشته هام 

از این همه رنج و عذاب خلاص بشم 

اصلا مگه دردی بالاتر از داغ فرزند هست 

خیلی خانومی که داری باهاش زندگی میکنی توشرایطت بدبایددرکت کنه ببینم تودکترزنانت بهت چی گفت ؟گفته باردارنمیشی؟

خدانکنه عزیزم الان مری بودحالتومیگرفت منم خیلی اینومیگفتم ولی بفول مری مگه تاریخ مرگمون دست خودمونه هرچندمنکه دارم ایناروبهت میگم خودم ازهمه ادماناامیدترم دلم گرفته امروزصبح بااشکم رفتم گفتم خدایا تونعمت دادی من قدرندونستم حالاباید بدوم هیچی به هیچی

دیشب اینقدر بخاطر قضیه دانشگام نق زد حد نداشت همش میگفت چقدر گفتم بچه دار نشو 

به حرفم گوش ندادی این طور شد خودت رو یکسال از زندگی عقب انداختی 

بخدا برادرش دو میلیارد تومان خسارت دید بخاطر سیل که امسال اومد ، پرورش شتر مرغ داشت ، بخاطر سیل کلی دستگاهاش سوخت و شترمرغ ها از بین رفتن . میگم برادرت اینقدر بهش خسارت وارد شد مث تو حرص نخورد . خوب ادمیزاد خسارت میبینه ضرر میکنه از زندگی عقب می افته ، چرا اینقدر میگی از زندگی عقب افتادیم 

بخاطر مردن بچه ام اینقدر حرص نمیخوره که بخاطر عقب افتادن از زندگیش حرص میخوره 

نه اصلا اینو بهم نگفتن 

گفتن بذار جواب آزمایشات بچه بیاد ببینم بعد نظر میدیم 

حتی گفت من خیلی از مریض ها داشتم سنشون خیلی از تو بیشتر بوده و بیشتر از تو هم سقط داشتن ولی بازم تونستن بچه دار بشن 

بخدا خیلی روم فشار هست اخه یک آدم چقدر میتونه تحمل کنه 

فشار روحی که شوهرم بهم وارد میکنه از همه بدتره 

زخم و کنایه اطرافیان یک طرف که هی مدام میگن بدن تو همینه دیگه ول کن قضیه بچه رو اینقدر بزور از خدا نخواه دیگه مصلحت ات اینه بچه نداشته باشی . کسی نمیگه ببین دکترت چی میگه حرف اون مهم هست نه ما که از بدن تو چیزی سر در نمیاریم . 

یکی از دوستای شوهرم خانم هست همش بمن میگه ول کن خواهر من بدن تو همینه بیشتر از شش ماه جواب نمیده چرا ول کن قضیه نیستی 

نمیدونه چقدر با این حرفش دلمو میشکنه 

خودش سرطان سینه داره که متاستاز شده و به جاهای دیگه بدنش زده 

من همیشه بهش امید میدم درصورتیکه رشته خودم مربوط به همین سرطان و پرتو درمانی و اینا هم هست کلی اطلاعات دارم خوب منم بهش میتونم بگم مریضی که سرطانش متاستاز بشه هیچوقت خوب نمیشه فقط درمانش برای این هست که درد کمتر بکشه و در آخر همه این بیمارها می می‌ میرن بعد چند سال درمان . اخه خوبه منم این طور بهش بگم و امیدش رو ازش بگیرم ؟! درصورتیکه من همیشه بهش امید میدم بخدا . 

ببین شوهرت بایدبفهمه اگه توبهترین شرایط شغلی وتحصیلی وداشته باشی بازم انگارتوچیزی توزندگیت کمه که همش دنبالشی بایدبفهمه دراینده تنهاچیزی که به یادگارازش میمونه اولادش دورازجون عموی من ازدواج کرددوماه بعدتوتصادف کشته شدالان انگارهیچ اثری ازش نیست یوقتایی میگم ببین فراموشش کردن