۸ ساله اقدامم ...من دوتا سقط,داشتم ماهای اول 💔
الانم بی بی زدم مثبته بعد ۳ سال ....ولی بعضی وقتا زیر شکمم میگیره و ول میده نمیدونم چیکار کنم ....همش استرس دوباره سقط شدن باهامه
همسرم متولد ۵۹، من هم متولد ۶۰
واقعا عاقلانه تصمیم گرفتیم. البته برای من انتخاب یکی از دو گزینه، ایران و کارم و یا زندگی جدید خیلی سخت بود ولی به خدا توکل کردم و انتخاب کردم.
اوایل بعد ازدواج خیلی سخت تر شد، یکماه اول مدام نصف شب از خواب بیدار میشدم و وحشت میکردم وقتی حلقه دستم رو میدیدم و می پرسیدم من کجام. یک دقیقه طول میکشید که به یادم بیاد من ازدواج کردم. خیلی هم در مقابل همسرم خجالتی بودم😅😅😅
اما همسرم خدا رو شکر خیلی صبور. چند ماه اول تا عادت کنم صبوری زیادی کرد.
به دکتره میگفتم بچم حرکاتش کم شده میگفت لوس شده🤤🤤🤤وااای خدایا ینی ادم میتونه انقدر خر باشه!!گفتم جدی میگم ..گفت خوابت چطوره؟گفتم ۵ شب پسر بزرگم مریض بود و تب ۳۹ و ۴۰ درجه پایین نمیومد تا صبح بالا سرش بیدار بودم میگفت بخاطر کم خوابی خودته😢ببین میخوام بگم اگر بچه ای نخواد بمونه همه عالم دست به دست همدیگه میدن تا زودتر راهی اون دنیا بشه😭😭😭
هی میخام نیام اینجاحال بقیروخراب کنم نمیشه که نگم وای بچه منم ۳۴هفته و۵روزبوداگه زنده بودباخودم میومدخونه ای خداچه امتحان سختی که میکنی
سلام دوستان منم یه مادرم که حسرت نینیم روی دلم موند...
من یک ساله که اینجا هستم، برای عید خواهر و برادرم آمدند و یک ماه از اواسط مرداد تا اواسط شهریور امسال هم من ایران بودم.
برنامه ما اینه که سالی یه بار به ایران بیاییم. همسرم به خانواده ام قول داده حداقل سالی یکبار به ایران میاییم. البته شرایط زندگی خیلی تغییر میکنه و نمیشه از الان برنامه ثابتی داشت.
آدم مستقلی ام، دلم واسه خانواده ام تنگ میشه اما به شرایط خودم رو وفق میدم.
توی ایران هم سالهای زیادی خوابگاه دانشجویی بودم (۱۱ سال) و بعدش هم به خاطر شرایط کاری ام، ۶ سال تنها زندگی میکردم.
[QUOTE=106463418]به دکتره میگفتم بچم حرکاتش کم شده میگفت لوس شده🤤🤤🤤وااای خدایا ینی ادم میتونه انقدر خر باشه!!گفتم ...
من فقط از دکتر تو ۳ بارداریم ضربه خوردم سر پسرم هزار بار بهش گفتم خیلی میگرده و محکم لگد میزنه گفت چکارش داری بچت رزمی کاره بزار بزنه خدا لعنتش کنه بچم بند ناف افتاده بود خورش تلاش میکرده بدتر میفتاده جای دیگش سر دومی ک گفتم پوچه پوچه بعد فهمیدن نه جنین بوده ریز بوده دکتره گفت خانم آبیه ک ریخته شده و مرتب شکایت کردم ولی دولت هیچ زمان نمیزاره به سود من مادر و سر سومی دکترم گفت بزار دخترم با اولبن پریود بزار گفتم کورتاژ شدم گفت اشکال نداره بزار اونم شد خارج رحم رفتم بزا عمل میگفتن چرا انقدر زود اقدام کردی وقتی انقدر سطح رحم و دستکاری کردن اصلا شانس نمیارم خدا لعنت کنه هیچ وقت نمیگذرم از هیچکدومشون بچه های من حقشون نبود اینجوری برن
