وای اصلا تو خونه موندن برام خیلی سخته
باید بگردم دنبال کار
حالا که دانشگاه راهم نمیدن
البته موقع های بیکاری ام میرفتم مهد کودک جای خونمون کار میکردم روزایی که کلاس نداشتم
هفته پیش داشتم رد میشدم رفتم دفتر مهد کودک . مدیرش خیلی زن خوبی هست یک روز. منو توی خیابون دیده بود وقتی حامله بودم تا رفتم گفتم بچه ات بدنیا اومد گفتم نه بچه امو از دست دادم خیلی ناراحت شدم
بهش گفتم میخوام بعضی روزا بیام سرکار
حالا برام ایمیل فرستاده چهارشنبه و جمعه برم
نمیدونم میتونم اون همه بچه ناز و خوشگل رو ببینم و تحمل بیارم
ولی خوب فعلا از بیکاری و توی خونه موندن بهتره
باید بگردم یک کار توی همون رشته خودم پیدا کنم