من خیلی خواب میبینم مامانم حامله شده بچه آورده همشم دختر هست توی خوابم
بعد من مث ابر بهار اشک میریزم میگم تو بچه اوردی که دل منو بسوزونی بگی من میتونم با این سنم بچه بیارم ولی تو نمیتونی بچه بیاری
این خواب خیلی برام تکرار میشه
طفلی مامانم اینقدر. غصه منو خورده که ناراحتی قلبی گرفته توی این سالها با اینکه جون هست و از من پونزده سال فقط بزرگتره
ولی بخاطر من خیلی غصه میخوره طفلی