منکه بعداین اتفاق خیلی دلم گرفته بغض داره خفم میکنه
عزیز دلم خوب درکت میکنم مانانم وقتی پسرم بستری بود رفت پیش یه حاج آقا گفت که چشم خورد بچه وقتی دنیا اومد هم بیمارستان هم خونه .شوهرم خودش میگه مادرش چشش کرد و متاسفانه چشش شوره فقط تا بچمو دید گفت چند کیلو بودد مگه دنیا اومد و حرف دیگه زد خیلی رو بارداری چشم خوردم گفتن باز پسره .یا وقتی قلبمو عمل کردم تا سه ماه نباید کار میکردم خیلی سبک فقط شوهرم کمکم میکرد خواهر شوهرم برگشت گفت خوش بحالت من بودم شوهرم کمکم نمیداد والا حال من خوشحالی نداشت..یا یکی که رابطه خوبی باش داشتم رفت پیش شوهرش و دوسه تا دیگع گفت نگاه فلانی کنید همه کاراش شوهرش انجام میده شما چی .خودش اومد با خنده بهم گفت حتی الان که بچمو از دست دادم باز چیرای دیکه میگن تو باردار بشی باز پسره😔😔 چه پسر چه دختر اخه چه فرقی داره نمیدونم بخدا ..
یه جایی خوندم خدا فقط موقع مرگ بچمون مارا امتحان نمیکنه حتی اطرافیانمون هم تو این آزمایش هستن .برخوردشان رفتارشان اینا
خدافقط جواب این ادمای نظرتنگ وبده مامان بزرگم همیشه میگفت جلومردم بگیدمریضم مشکل دارم که چشم نخوریدمیگفت چشم زندگی ومیپاشونه منم گفتم اینبارحامله بشم تکون نمیخورم به همه میگم استراحت مطلقم هیچ جاهم نمیرم تازایمانم
بببین الان زنگ زدم از مامانم پرسیدم😘گفت اول میشنی روی سجاده و ۱۳۵ بار اون صلوات حضرت زهرا رو میفرستی و دیگه نه با کسی حرف میزنی و نه از جات بلند میشی بعد بلافاصله دو رکعت نماز معمولی میخونی و نیت :هدیه به روح مطهر حضرت زهرا
این کارو تا ۱۴ شب انجام میدی
در طی این ۱۴ روزم سعی کنی ترک گناه داشته باشی و برای اینکه قلبت نورانیت برسه و به خواسته ات زودتر برسی هر روز و هر شب ۱۲ مرتبه آیه ۳۵ سوره نور رو میخونی
انشالله حاجتت به خیر برآورده میشه.ولی مامانم که میگه خیلی زود حاجاتمو میگیرم و گره هام باز میشه خدا رو شکر.
ولی کلا مهرآ جون پیش زمینه برآورده شدن همه دعاها شکرگزاری خیلی زیاده..نمیشه نمازا رو بخونی بعد ناشکری کنی و ارزوی مرگ کنی و ..باید با انرژی مثبت و توکل به خدا و در طول روز شکرگزاری زیاد این نمازها رو بخونی انشالله حتما براورده به خیر میشه
ممنونم.اصلا اینطوری نیست بخدا.من خیلی هم گناهکارم ولی فقط اینکه منم اشک میریزم و جیگرم میسوزه ولی اصلا تا الان ناشکری نکردم و همش ذکر اسما خدا رو میگم.بعدم ما اینجا هممون الان قلبمون به اون نورانیت رسیده چون خیلی دل شکسته ایم مطمئن باشین خدا خیلی بهمون توجه داره فقط باید زیاد یادش کنیم و ازش تشکر کنیم و توکل و توکل و توکل...
نه نگو مریضم که خدای نخواسته همیشه مریض باشی. تا جایی که میشه نزار کسی بارداریتو بفهمه.بعدم از نگاه های مردم دور باشی بهتره.مامانم همیشه میگه هر کی حالتو پرسید و از زندگیت پرسید فقط بگو:خدا رو شکر..باز هر چی سوال کردن فقط بگو الحمدلله شکر خدا...
منم سر این بارداریم هر جا سفر و مهمونی و ..بود رفتم ..مامانم میگفت کلا خانوم باردار خوب نیست زیاد این ور اونور بره.میگفتم واا این حرفا چیه..میگفت بیرون میری شکمتو بپوشون نگاه های منفی و انرژی منفی بده واسه مادر و بچه..واقعا خیلی از حرفای قدیمیا درسته..
دوستم شیرازیه خیلی صمیمی هستیم زنگ زد حالمو بپرسه تازه بچم پر کشیده بود بهش گفتم انقدر اشک میریخت بعد گفتم مهمونی تولد بودم و بعد اون همه چی بهم ریخت..مادربزرگش کلی دعوا کرده بود که دختر همیشه یادت باشه بخصوص زن باردار پا به ماه و زنی که تازه زاییده خیلی تو چشم هست و نباید جایی بره چه برای سلامتی و دوری از بیماری های واگیردار چه چشم زخم..راست میگن بخدا
دلا خو کن به تنهایی ... که از تن ها بلا خیزد..
دقیقا همینه
