ببخشید، خیلی دیر دیدم گلم
4ماه و 28 روز گذشته عزیز، ببین علتش نامعلوم بود، بند ناف دور گردنش بوده ولی گفتن شل بوده. یکی از ماماها گفت طفلکم خیلی کبود بوده که ظاهرا کمبود اکسیژن دلیلشه. گفتن یه مقدار غلظت خون داشتم که این دکتر پریناتولوژی که رفتم گفت این غلظت خون نیست و برام آزمایشات سقط مکرر و ... نوشته که هنوز نرفتم گلم.
در کل پسرم الکی رفت من کاهش حرکاتشو حس کردم رفتم دکتر فقط صدا قلبشو گوش داد و گفت هر موقع کم شد بیا بفرستم نوار و سونو هم دوهفته بعد نوشت. که به بفرداش نکشید پسرم پرپر شد.
سلام هدانا جونم، خودت و نی نی نازمون خوبین عزیزم. ممنون که بیادمونی.هر موقع وقت کنم مخصوصا وقتی دارم میترکم میام اینجا، شکر خدا جو خوبی پیدا کرده همه دارن مامان میشن که خدا کنه بازم بچه ها بیان بگن مامان شدن.
من دارم به روزای سخترم میرسم روزایی که روز به روزش برام خاطره شیرین داشته ازین که فهمیدم نی نی دار شدم و ...
ولی بدتر از همه این عید که بدجور رو مخمه من تمام لحظه های عید از خرید تا تحویل سال و عید دیدنی خونه این و اون با تمام جزئیاتش تو ذهنم با پسرم زندگی کردم ازین که چه میکنه چی بخرم چی بپوشونم اینجا سرده با چندتا پتو بپوشونم حتی تو بغل بقیه 😞 میدونم خیلی از دوستان هم مث منن، فقط خدا به داد دلمون برسه
هدانا پارسال موقع خرید یه جوراب گوگولی با کلی ذوق و شوق که اولین خریدم بود با کلی خجالت گرفتم تا امسال عید برش کنم، روزهای بدیه که هیچکی هم نمیفهمه تو دلم چه غوغاییه.
