منم 28 سالمه و اردیبهشت مامانم رو از دسن دادم . بابام رو هم سه سالم بود.
مامانم تومور مغزی داشت 40 روز تو کما بود و بعدش فوت شد منم تو لحطه فوت پیشش نبودم باردار هم بودم 7 ماهم بود. هنوزم داغونم داغون همیشه پنج شنبه ها میرفتم خونشون و تاشب اونجا بودم اما الان 5 شنبه ها برام کابوسه. عزا میگیرم. اما از این هفته به خودم قول دادم کمتر به این قضیه فکر کنم. خیلی سخته خیییییییییییییییییلی کاش بیتر پیشش بودم و از وجودش لذت میبردم مامان من که بچه دومم رو اصلا ندید و بچه اولم رو هم خیلی کوتاه
حیف شد واقعا کاش دیرتر این اتفاق افتاده بود
مامانم تومور مغزی داشت 40 روز تو کما بود و بعدش فوت شد منم تو لحطه فوت پیشش نبودم باردار هم بودم 7 ماهم بود. هنوزم داغونم داغون همیشه پنج شنبه ها میرفتم خونشون و تاشب اونجا بودم اما الان 5 شنبه ها برام کابوسه. عزا میگیرم. اما از این هفته به خودم قول دادم کمتر به این قضیه فکر کنم. خیلی سخته خیییییییییییییییییلی کاش بیتر پیشش بودم و از وجودش لذت میبردم مامان من که بچه دومم رو اصلا ندید و بچه اولم رو هم خیلی کوتاه
حیف شد واقعا کاش دیرتر این اتفاق افتاده بود
خیلی جالبه دقیقا روزی که این تاپیک ایجاد شده مامان من فوت کرد
سلام منم مادررم رو تازه از دست دادم خیلی برام سخته دنیا با بودن مادر زمین تا آسمون فرق می کنه مادر من 52 سالش بود و من تنها دخترشم خیلی داغونم همش دلم براش تنگ میشه و به اندازه تمام دنیا خودمو تنها احساس می کنم
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم خدا رفتگان همه رو بیامرزه بچه ها من حاضرم برای امواتتون قرآن و نماز بخونم اگه مایل بودید بهم سر بزنید تاپیکم توی امضام هست http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=825615&PageNumber=1
سلام دوست جونا دخترم افاق تو این مسابقه شرکت کرده اگه ازش خوشتون اومد لطفا بهش رای بدین علامت انگشت شست دست روش بزن http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=832796&postID=32789129 اینجا هم به دخترم رای بدید هم لایکش کنید ممنون از اینکه وقتتونو به من دادین http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2014050620403429536
خدایا خودت مراقب هدیه ای که بهم دادی باش .
مادر کجایی..امشب بافکر بتو ازاین تاپیک قدیمی سر در اوردم ..همیشه دلم که میگرفت دست بچمو میگرفتم و میومدم خونت...اما حالا دیگه جایی نیست بچمو بی منت ببرم و دردودلی کنم..امروز که به خونت رفتم زن بابای جدیدرو دیدم که لباسای تورو پوشیده بودروی اجاق گاز نویی که خریده بودی و میگفتی واسه استفادش هنوز زوده داشت قیمه دو نفره میپخت..من با دلی پراز حسرت نبودنت اومدم به خونه غمهای خودم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز