شما بودین چکاد میکردین شوهرم عاشق خاهر جاریم بوده ک نشده بهم برسن و اون شوهر کرد اینم اومد منو گرفت تو عقد بودیم با چند تا شماره ناشناس چند باری پیام دادم و خودمو اون دختر جا زدم دیدم حرفید باهام و قربون صدقه رفت بعد که گفتم منم خفه خون گرفت سال اول عروسیمون اون دختره اومد خونه جاریم اینم اصرار پشت اصرار ک دعوتشون کنیم میخام تورو ببینه بسوزه منم خر شدم دعوت کردم باز دو روز بعدش اصرار که قرار بزاریم بریم باغ منم خر باز قبول کردم خلاصه گذشت تا خریت از سرم پرید هر سری میشنوه این اومده خونه خواهرش مدام میخاد بره خیابون گردی هر زن و دختری میبینه سرش میچرخه ببینه اونه یا از جلو خونه اونا رد شه الانم تو ماشین دعوا کردیم میخاس دخترم رو ببره پارک که میدونا اونا همیشه اونجان اومدم نزارم یکی زد دهنم و دختره ۳سالمو ورداشت برد پارکی که پاتوق اوناس الان اومدیم خونه شما بودین چه فکری میکردین به من میگه شکاک هیچ وقته خدا نمیگفت بچه رو ببرم پارک بازی کنه الان خودسر پارک پارک میکنه هرچی از دهنم دراومد بهش گفتم
الان من شکاکم شما همه زنید خودتونو بزارید جای من بگید من شکاکم