2777
2789
دوست ندارم به عقب برگردم چون درست انتخاب کردم..ازدواجم سنتی بود ولی الان راضیم ...ملاکهام خانواده .. ایمان ...تحصیلات.. کار .. اینها از همه برام مهم تر بوده

خدایا.. که دیده ای تو مرا و خریده ای تو مرا 

منم باز شوهرم رو انتخاب میکردم
عقاید
تحصیلات
شخصیت
خانواده
روابط اجتماعی
عرضه کار داشتن ( پول برام مهم نبود و معتقدم آدم با عرضه همه چی به دست میاره اما همه پولای دنیا هم با بی عرضگی تموم میشه
استقلال ( خیلی مهم بود)

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


ملاکهام اینا بود که یه چیز مهم توش کم بود
تحصیلات فرهنگ اعتقادات و خیلی چیزای دیگه فقط توش پول نبود تونم عقیدم این بود که کسی که تن پرور نباشه و تحصیلات خوبی هم داشته باشه پولم بدست میاره
اما یذره اشتباه میکردم پول اصلا راحت بدست نمیاد همه جنبه های زندگیمو دوست دارم خداروشکر از نطر مالی وضعمون بدم نیست اما تا ایده ال های جفتمون اندازه کهکشان راه شیری فاصله هست با تحصیلات و پشتکارم نمیشه بهش رسید فقط این آزارم میده
خیلی دلم میخواد برگردم عقب چون خیلی اشتباهات کردم ملاک این بود که شوهرم خیلی دوستم داشته باشه و فکر میکردم با این ملاک همه چیز درست میشه . عجله کردم و همه اینا اشتباه بود. البته بازم خداروشکر میکنم.
منم بعضی وقتا این حس بهم دست میده که کاش برمیگشتم عقب. ولی شوشو رو دوست دارم و از زندگیم راضیم. شکر
خدایا هزار مرتبه شکرت « یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ لى کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ (ع) »...
من اخلاق خوب و شخصیت و اینکه چقدر با دوستهاش میره بیرون ,و اینم برام مهم بود که چقدر به کارکردن اهمیت میده آیا به به پشتوانه مالی به خانواده اش وابسته است یا نه و در آخر تحصیلات و پول
در سرزمین من : نگاه کودکش پر از آرزوست , نگاه جوانش پر از حسرت و نگاه سالمندش پر از افسوس .
فقط انسانیت و ترس از خدا
خدا رو شکر شوهرم اینا رو داره
وقتی با من ازدواج کرد فقط یه دانشجوی فوق بود و کارمند
همه ی پیشرفتهای زندگی رو با هم کردیم..الانم خدا رو شکر هیچی کم نداریم
هیچ وقت نفهمیدم چه رازیست بین دل و دستم..از دستم رفت به هرچه دل بستم...!!!
منم ازدواجم سنتی بود.
خدا رو شکر راضی ام. البته بازم یه سری مسایل هست که بعضی وقتا از شیرینی زندگی کم میکنه ولی از انتخابم راضی هستم.
یه پیشنهادم دارم:
ازدواج سنتی خیلی بهتره آدم خانواده هارو پشتش داره.
با ایمان (منظورم از ایمان نماز خوندن و روزه گرفتن نیست) خدا رو بشناسه و تو تمام لحظه های زندگیش حضورشو احساس کنه
تشرایط مالی خوب ( یه خونه، یه ماشین، درآمد خوب برای زندگی
از یه خانواده اصیل(این مورد خیلی مهمه خیلییی
تحصیل کرده و آداب دان(اجتماغی
مهربون
زشتم نباشه ترجیحا چهره معمولی داشته باشه


من خودم یه کم از لحاظ فرهنگی با خانواه همسرم مغایرت دارم...
مثلا چیزایی که برای ما امیت چندانی ناره برای اوانا مهمه و بر عکس..
اونایی که برای ما مهمه براشون کم اهمیته و نسبت بهش کم توجه...
من وقتی خوبیهای همسرم را زمان دوستی میدیدم اصلا قیافه اش برام مهم نبود شاید اگه برام اتفاقی خواستگار می اومد خیلی قیافه برام اون وقت اهمیت پیدامیکرد.
در سرزمین من : نگاه کودکش پر از آرزوست , نگاه جوانش پر از حسرت و نگاه سالمندش پر از افسوس .
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز