سرکلاژ شکمی با لاپاروسکوپی

سلام به روی ماهت عزیزدل

وقتی به تاریخا نگاه میکنم که اینهمه دیر شده واسه

جواب دادن هم از خودم خجالت میکشم هم اینکه

واقعا نمیدونم چطور بهتون بگم که عذرخواهم و بخوام

منو ببخشید. 

عزیزم گرفتگی های گاه و بیگاه تا حدی طبیعی هست

چون احساس میکنم هر بدنی یه طور واکنش نشون

میده ولی اگر میتونی از دکترت بپرسی حتما سوال کن

که خیالت راحت شه 

اگر خواستی هم توو خصوصی بهم پیام بده

تا شماره یه خانوم ماما رو بهت بدم که بتونی

ازشون اینطور سوالات رو بپرسی

ولی توصیه میکنم که مخصوصا الان که نزدیک عید

هست به هیچ وجه به خودت فشار نیاری که خدای

ناکرده دردی سراغت نیاد 

عزیزم جواب آزمایشات رو به یک پریناتولوژیست نشون

بده اگر ایشونم همین نظر رو داشته باشن هیچ ایرادی 

نداره، به امید خدا واست آمپولای رقیق کننده تجویز

میکنن که در طی بارداری استفاده کنی و از این بابت

هم مشکلی واسه ت پیش نیاد

عزیزجان شکر بینهایت خدا، عمل که کردی آمپولهای

زیر نافی رو هم به تشخیص دکتر حالا یا از قبل بارداری

یا در طی بارداری استفاده‌ میکنی

بحث عفونت رو هم حتی از همین حالا جدی بگیر

که ذره ای توو بدنت نباشه

و نکته مهم دیگه هم اینه که چون بهت قول میدم 

توکل به خدای مهربون بارداری بعدیت موفقی، 

از همین حالا باید به فکر تقویت خودت و همسرت

باشی و کارهایی که مربوط به گرم کردن رحم هست

از همین حالا شروع کنی که انشالله قراره یک پروسه

موفق رو داشته باشی

سلام به روی ماهت ساناز عزیزم

الان تازه نی نی شیرش رو خورده و من فرصتی

پیدا کردم بیام نی نی سایت 

تموم این حس های خوب رو که گفتی رو واست آرزو میکنم 

دور نیست عزیزدلم که میوه دلت از شیره جونت

بمکه و ذره و ذره توو بغلت قد بکشه

ساناز جان از خودت بگو، چه کردی عزیزم 

کارات به کجا رسید دوست خوبم؟ 

سلام الهام عزیزم، خوبی خانومی 

من واقعا عذرخواهم که اینقدر دیر پیامت رو جواب میدم

عزیزم از اینکه گفتی با وجود سرکلاژ و پساری هم جواب 

نگرفتی واقعا واست دلم گرفت

این صحبتا رو که می‌شنوم یادِ روزهایی میفتم که

یه هر کاری دست مینداختم که مگر بشه، بعد

نهایتش نمیشد که نمیشد

عزیزم من احساس میکنم شما هم باید سرکلاژ شکمی 

رو حتما انجام بدی شایدم تا الان به اطمینان رسیده

باشی ولی من بهت اطمینان میدم که توکل به اسم 

اعظمش، شما با این عمل و پیشگیری ها و مراقبت های

لازمه قبل و حین بارداری، دفعه بعد، قطع و یقین موفقی

اگر پیامم رو دیدی، خوشحال میشم، منو از خودت بيخبر 

نذاری و بگی تا الان چه کردی قربونت برم 

سلام ساناز عزیزم. عيدت مبارک گلم

خستگیت رو درک میکنم عزیزم 

میدونم روزای سختی واست میگذره

باور کن منم از اولین سقطی که توو اسفند 94 کردم

بعد از هر سقط 6 ماه به خودم استراحت میدادم و 

با توکل مضاعف دوباره یک بارداری دیگه شروع میکردم

اسفند 94، دی 95، بهمن 96، دی 97، 4تا فرشته کوچولوم

رو از دست دادم

4سال زمستون، همین که نزدیک بهار میشد من با یک

داغ سخت تر دوباره عزادار میشدم

ولی من عاشق بهار بودم

من نمیخواستم کسی احساس کنه که من کم آوردم

من شکسته بودم ولی دلم نمیخواست کسی باور کنه

من ناامید شدم و به آخر خط رسیدم

توو همون روزای آخر سال تصمیم میگرفتم دوباره بلند بشم

با اینکه خیلی سخت بود و دلم خون، عید نزدیک بود، نمیخواستم هیچ کس بفهمه که چقدر

روح من از بارِ این غمها و رنج ها خسته ست

لباس نو میخریدم واسه خودم، واسه همسرم

خونه تکونی میکردم هم واسه خودم هم واسه مامانم

خدا خودش میدونه که چقدر مثه امروز تو، دلم خون بود ولی خدا بود و من نمیخواستم باور کنم که

اونجا آخر دنیاست

تاریکی و سیاهی و غم، همیشه نمیمونه عزیزکم

بلند شو قربونت برم. 

درسته کوچولوت رفته ولی زندگی نمرده فدات شم

توو بغل خدا گریه هاتو بکن و غمات رو بتکون توو دامنش اشکاتم خودت پاک کن. 

به چشمای عشقِ زندگیت نگاه کن، ببین که زندگی ادامه داره

درست میشه قربونت برم، دنیا همیشه اینجوری نمیمونه

خواهر خوبم

اطمینان دارم که این آخرین عیدی باشه که آغوشت خالی یه

بلند شو، به خودت برس، به همسرت، به زندگیت

همه اتفاقای خوب هم سر وقتش پیش میاد

بهت قول میدم سرکلاژ شکمی کنی و به امید خدا آزمایشات

خوب باشه، با یک برنامه ریزی خوب حسابی تقویت کنی

و توکل به اسم اعظمش باردار بشی، 

بارداری بعدیت با آرامش هر چه تمامتر باشه و به امید خدا

مثه برق و باد بگذره و تو روی ماهِ میوه دلت رو ببینی

پاشو و به خودش بسپار 

دلت تا همیشه آرووم عزیزکم❤️

سلام به روی ماهت الهام عزیزم، عيدت مبارک گلم

الهام جان موضوع پله رو واسه خودت خیلی بزرگ نکن

شما عمل رو قبل از بارداریت انجام میدی

البته این موضوع در طی بارداریت مهمتره ولی 

به نظر من همون یک هفته یا 10 روز اول اگر میتونی

خونه مامانت استراحت کن بعدش هم که نمیخوای

مدام بالا پایین کنی

حتی حتی اگر خونه مامان هم نمیتونی بری باز هم

ایرادی نداره بعده عمل دونه دونه، آهسته آهسته برو بالا

فوقش یه چند روزی خونه بمون زیاد حرکت نکن

بعد از چند روز استراحت هم همه چی عادی میشه

در موردِ همسرت هم، هم به شما و هم به ایشون کاملا

حق میدم 

اونقدر توو بارداری هامون اذیت شدیم که اون بندگان

خدا هم دل شون نمیاد به تحمل این همه سختی ما

ولی باور کن بارداری بعد از سرکلاژ شکمی با همه

اون بارداری ها فرق داره

درسته که باید همه جوره مراقب بود و همه احتیاط های

لازم رو کرد ولی وقتی دیگه اون استرسا و انقباض ها و

ناراحتی ها نباشه، شما آرامش بیشتری داری

فقط اینو از من جدی بگیر، تو هر چقدر قبل بارداری 

پیشگیری های لازم رو رعایت کنی و بدنت آماده تر بشه

بارداری راحت تری خواهی داشت

آمادگی جسمی و روحی در حدِ بالا

به شما و همسرت قول میدم اگر موفقیت تون رو باور 

داشته باشید و با یک روحیه بالا و توکل واقعی برید

سراغش، قطع و یقین بدونید که بارداری بعدی با

یک کوچولو فوق العاده دوست داشتنی ختم به خیر میشه

الهی آمین