وای اره تو چشاش اشک جمع شده بود منم تحت تاثیر قرار گرفتم منم ی تصادف داشتم همش ب خدا میگفتم چرا من من صدقه میدادم من ک هر ماه پول میدادم ب نیازمندا چرا با من تو ک دیدی من قسطام تازه تموم شد بود چرا من چرا میدونستی ک ارامش تازه گرفت بودم ک وقتی داشت اریا میگفت گوشام نمیشنید و ب سختی موسیقی میزده گفتم خدا انگار واقعن همه رو میزار تو سختی تا همیشه ب یادش باشیم ک پاهامون جای دگ نلغزه حالا هر کس با چیزی ک دوس داره