سلام به همه خانومایی که دوست دارند عشق بکارند و عشق درو کنن تو این تاپیک مبحث" رازهای شکوفایی عشق در زندگی مشترک "که تو کلاسای ان ال پی یاد گرفتمو (استادم از شاگردای دکتر حورایی هستند) در اختیارتون میزارم.و خوشحال میشم شما هم هر چی در این مورد بلدید اینجا مطرح کنید. این تاپیک صرفا برای اموزشه و خاهش میکنم اگه این تاپیک پا گرفت سوالات مشاوره ای اینجا مطرح نکنید.
مامان کیان عزیز... اوئل برای منم خیلی سخت بود مطیع باشم اما مطیع بودن در حد حرفه بعد از مدتی شما بنظر مطیع میاید اما این خواست شماست که انجام میشه و این یکی از خصلتهای خوب مردای ما و نتایج عالی مطیع بودن هست .... من ی کیک خانگی میپزم وغذای مورد علاقه اش را و 4 تایی جشن میگیریم خیلی ساده
به عروس کوچولوی منم رای بدید ::
http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2015022608422260830
سلام دوستان! شوهر منم متولد اردیبهشته سپیدار جون همه ی صحبتهات در مورد مردان اردیبهشتی صادقه. مهمترین چیز اینه که زن مطیع و خانه دار رو به سرحد پرستش دوست داره..بارها همسری بهم گفته که چقد از خانمای کدبانو خوشش میاد.
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
سلیا جونم من قانون ددددرو خیلی خوب یاد گرفتم چند روز پیش با شوشو حرفم شد داشتم گریه میکردم که یهو سرو کله یخواهر شوهرم پیدا شد گفت چی شده دعواتون شده فلانی حرفی بهت زده؟ .شوهرم هم با ناراحتی نگام میکرد گفتم نه بابا به خاطر دخترم ناراحت شدم بیسکوییت تو گلوش گیر کرد نزدیک بود از دست بره .بعد هم نگاه شوشو کردم خندیدم . شوشو اینقد خوشحال شده بود که نگو بعد هم که خواهر شوشو رفت شوشو اومد عذر خواهی و...
سلام به همه خانوما واقعا بعد مدتها یه فروم عالی باز شد ممنکن از سلیا جون و بقیه راستش مطالبتون رو خوندم و یه مشکلی دارم من 5ساله عروسی کردم . اوایل از ته دلم شوهرم رو ستایش میکردم و خیلی خیلی وقتی نبود و بود ازش تعریف میکردم؛تملق نبود!حس واقعی من بود و مایه افتخارم همسرم عجیب کمکم میکرد و همراهم بود با گذر زمان و مادر شدن تغییرات مختلف یه اتفاق بد افتاد! همسر من باورش شده که زیادی خوبه و باید عوض شه!!!! یعنی دقیقا حالا که من چند برابر محتاج کمک فیزیکی و حمایتشم داره ازم دریغ میکنه ..... بعدم اینکه همسرم شدیدا به شغلش (ساختمون سازه )و بازی علاقه منده و این منو ازار میده حس میکنم افراط میکنه البته من از بعد زایمانم واقعا هیولا بودم!!!!! شدم یه زن بهانه گیر و غرغرو و بی توجه همه کانون توجه ام شد پسرم و کارم شد سرکوفت زدن به همسرم حالا مدتیه فهمیدم چقدر خطا کردم و راستش ساختن اونچه خراب کردم خیلی سخت و زمانبره البته همسرم بسیار مرد مهربون و ارومیه حالا کمکتون رو میخوام من سنم کمه (21 ) سالمه خواهرانه راهنمایی کنین ممنون از همتون
از لحظه ای که مادر شدم نمیتوانم بدون شرم به چشمان مادرم بنگرم! ای فرشته زمینی ،ای مادر فداکارم .... بسیار دوستت دارم
سلام در مورد مطالبتون ممنونم.اجمالا مطالعه کردم فقط مشکل من اینکه چجوریوقتی یچیز گرونه یا واجب نیست یا.....به همسرم بگم نخره با اینکه مثلا خیلی دلش میخواد بخره به هر دلیلی؟! مثلا همین دیشب بهش گفتم لازم نیست بگیری خیلی ممنون فلان...بازم میخواست بخره....گفتم میفهمم واسه هممونه و خوشت میاد و دوستم داری من بخاطر صرفه جویی و شرایط اقتصادیمون میگم و اینکه این واجب نیست.... دیدم داره ناراحت میشه خودمم حوصلم نشد دیگه کشش بدم....گفتم باشه بگیر....ولی اگه بخواد اینجوری پیش بره هم مثلا بعضی کارا مثل رستوران رفتن و.....به ضرر سلامتیمونه هم به ضرر اقتصاد خانوادمون! یکی دیگه اینکه مردا عاشققق تمجید شدنه ولی من میترسم طرف زیادی لوس بشه...چون اینقده مادر شوهر پدرشوهر و...از بعضی مردا تعریف میکنن که به نظرم زیادیه....البته از کارای خوب تشکر و قدردانی میشه ولی تمجید کمه! این دوتا رو راه حل بدین