2777
2789
من هر موقع فکر مردن عزیزامو میکنم واقعا دیوونه میشم ...همش میگم کاشکی مردن نبود
یادمان باشد حرفی نزنیم که به کسی بر بخورد .نگاهی نکنیم که دل کسی بلرزد.. .خطی ننویسیم که آزار دهد کسی را..یادمان باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست....

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



وای مامانت چی میکشه طفلکی
الان خونه تنهاست؟
یادمان باشد حرفی نزنیم که به کسی بر بخورد .نگاهی نکنیم که دل کسی بلرزد.. .خطی ننویسیم که آزار دهد کسی را..یادمان باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست....
توی این 12 روز من دوبار رفتم خونشون که داغون شدم........هیچی نفهمیدم...........فقط این یادمه که شوهرم و برادرش منو از خونشون کشیدن بیرون........... خیلی بده جای خالیش.........لباسای تنش هنوز روی کاناپه و تخت اتاقشه.......... هنوز کامپیوترش روشنه......... کتونیهاشو چیده گوشه اتاقش..........لیوان چایی که خورده هنوز روی میزشه.......... چه جور میشه اینارو دید و آتیش نگرفت................
دکتر فتح سامی 15 بهمن
ببخشید نمیدونم چرا نی نی سایت قاطی کرده بود هر کاری کردم باز نمیشد
شبت بخیر عزیزم
من اگه قابل باشم پیش خدا حتما برات دعا میکنم
یادمان باشد حرفی نزنیم که به کسی بر بخورد .نگاهی نکنیم که دل کسی بلرزد.. .خطی ننویسیم که آزار دهد کسی را..یادمان باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست....
عزیزم می دونم چقدر سخته ، خودم تازه خواهر گل و جوانم رو از دست دادم، الان چهار ماهه اما مثل یه کابوس میمونه واسم و باورش خیلی برام سخته، هر وقت فکر میکنم که دیگه نیست قلبم آتیش میگیره و میخواد از جا کنده بشه. دلم پر میشه از حسرت و افسوس اما کاری نمیتونم بکنم. من نتونستم زجه بزنم فغان کنم، همش به خاطر پدر و مادرم خودداری کردم، الان همش احساس میکنم من براش عزاداری نکردم ، دلمو خالی نکردم، با اینکه هر روز براش اشک میریزم اما بازم دلم پره و آروم نمیشه٠ تنها برو سر مزارش و تا میتونی زجه بزن بزار دلت خالی بشه نزار سنگینیه غمش روحت رو بخوره، من همش آروم اشک ریختم و خیلی شیون نکردم الان خیلی تو دلم مونده، گاهی دلم میخواد از دوری و دلتنگیش فریاد بزنم٠ من بچه کوچیک دارم همه هی گفتن بچه شیر میدی رعایت کن، به خاطر پدر و مادرت صبر کن، اما من داغونم. هر کی منو ببینه عادی برخورد میکنم، اما تو تنهایی خودم همش اشک میریزم، هیچکس نمیدونه تو دلم چه آشوب و غمی دارم٠ همه ی اینها رو گفتم که بدونی میتونم درکت کنم اما تنها کاری که باید بکنی اینه که بهش فکر نکنی ، میدونم سخته و نمیشه اما باید تلاش کنی خودتو مشغول کنی که فرصت کمتری واسه فکر کردن داشته باشی، تنها نمون و همش تو جمع باش و مشغول وگرنه آدم دیوونه میشه و افسردگی میگیره، من خودمو همش سرگرم میکنم تا فرصت نداشته باشم وگرنه روانی میشم اگه بهش فکر کنم٠ گاهی خییییلی دلم براش تنگ میشه دلم میخواد بمیرم، فقط به خودم این امید رو میدم که منم یه روز میمیرم میرم پیشش٠ به مادرت همش دلداری بده و براش از حضرت زینب بگو که تو یه روز همه عزیزانش رو از دست داد، باور کن وقتی به مصیبت های معصومین فکر کنیم مصیبت خودمون رو راحتتر تحمل میکنیم٠ مامان من با این خیلی خودش رو آروم میکنه٠ ان شاالله خدا به شما و خانواده ات صبر جمیل عطا کنه٠
می دونم با تمام سلول های تنم درکت می کنم منم برادر 24 ساله ام رو بر اثر تصادف از دست دادم بعد از اون بابام فشار خونش رفت بالا و 6 ماه بعد بر اثر سکته فوت کرد و مامانم هم اینقدر به خاطر از دست دادن اون دو نفر داغون شد که اونم سکته کرد و نصف بدنش بی حس شد.... بعضی وقتا با خودم فکر می کنم چطور زنده هستم و زندگی می کنم
عزیزم خدا بهت صبر بده و بدون با فشار روحی فقط داغون تر می شین
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز