تولد نامزدِ خواهرِنامزدم بود.
دیروز اومدن خونه ما ، که من براشون ژله درست کنم . بعد دیدم وسایل آورده ک شام (سالاد الویه) هم خونه ما درست کنه
وای جیگرم خون شد خودش فقط خیارشور رنده کرد .. بقیه کاراشو ما کردیم از ساعت ۳ تا ۶ هم خواببد
وای دیوونه شدیم.. دیشب از پا درد نمیتونستم بخوابم