2777
2789
دیگه هروقت بچه هاامشکل خاص خودشونودارن والا دخترمن پستونکی بودیکی دیگ براش خریدم نخوردقبلی هم دیگ چ ...

اره واقعا

من توی ۵ ماهگی  پستونک و گه‌اره گرفتم

وای خداییش خیلی راحت بود الان سخته

تیکر روز کنکوره..... کنکوری که قرارهست منو به آرزوهام برسونه😊
هربچه ای یه قلقی داره عزیزم بچه منم مث توبود دیگ داشت لاغر میشد روش تدریجی دیدم هردومون ادیت میشیم ...

شما سینه را با ماژیک قرمز خط حطی نکردید ؟ اینم‌شنیدم خیلیا انجام دادن .حالا نمیدونم این خط خطی بهتر جواب بده یا تلخک زدن ؟ من طی دو هفته اینده میخام از شیر بگیرمش 

دخترم23/07/1397 زمینی شد. 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



شما سینه را با ماژیک قرمز خط حطی نکردید ؟ اینم‌شنیدم خیلیا انجام دادن .حالا نمیدونم این خط خطی بهتر ...

نه بافلفل قرمز اینکاروکردم عزیزم

ماژیک ممکنه بچه بخوادسینه روبمکه 

ماژیک ک مزه نداره بدش بیاد

اما فلفل ک به دهنش میخوره خودش عقب میکشه

بلافاصله بغلش کن ببر ی چیز خوشمزه بده بگو می می تخ شده این خوشمزه س😊

شما سینه را با ماژیک قرمز خط حطی نکردید ؟ اینم‌شنیدم خیلیا انجام دادن .حالا نمیدونم این خط خطی بهتر ...

پریا جان اگر حوصله کردی اینجا از تجربه ات بگو 

اگر منم زودتر دست به کار شدم میام میگم البته من باید زمانش رو با همسر تنظیم کنم که کی سرش خلوت تره کمک کنه

مامانا من میخوام مهرسا رو کم کم از پوشک بگیرم کسی هنوز بچشو از پوشک نگرفته؟امبدوارم مهرسا خوب باهاش ...

من خیلی دوست دار بگیرم ولی فکر کنم برای دختر من زوده چون هنوز شبا پوشکش خیسه. روزها هم وقتی هم رو دست شویی میشونم انجام نمیده

اره واقعا من توی ۵ ماهگی  پستونک و گه‌اره گرفتم وای خداییش خیلی راحت بود الان سخته

دقیقا اونموقع ها هر تغییری راحت بود الان دیگه صاحب رای و نظرن

 دختر من الانا لباس هاشم گاهی خودش باید انتخاب کنه. چند شب پیش بعد از یکسال داشتیم میرفتیم خونه عموش، یه چیزی تو مایه های تومبون زرد اورده هی میگه این قشنگه این قشنگه آخرم اجازه نداد لباس دیگه تنش کنیم با همون رفتیم.

آره یه ده روزی هست گرفتمش ولی خیلی اذیت شدم ادامه داره هنوزگربه هاش ولج گرفتناش  ازته حنجرش با ...

عزیزم مبارک باشه به سلامتی 

خدایی پستونک خیلی سخته! من بهش فکر می کنم رعشه میگیرم. اخه این دخمل ما شب هم با پستونک میخوابه تا صبح.


بمیرم براشون خیلی سخته برای کوچولوها! از این قسمت مادری بدمیاد که باید از بچه چیزایی که دوست داره رو بگیری. 

منم احتمالا همون تلخینه؟ بگیرم. خوبه شما دیگه راحت بودی از این قسمت


آره ازشیرراحت بودم ولی باورکن کمرم شکست سرپستونک اینقدگربه کردولج من سرسام گرفتم توسرم تیرمیکشه هی ازصدای جیغ وگریه های ازته دلش 

دخترمن لجبازنبودازاون روزخیلی لحبازشده میدونمم همش بخاطرپستونکه

آخه من پسرموخیلی راحت گرفتم ازپستونک 

فکرمیکردم اینم همونجوره ولی خیلی اذیت شدتازه من ییارتسلیم شدم بهش دادم نگرفت اون قبلیومیخواست 


وخدایی که بشدت کافیست
منم احتمالا همون تلخینه؟ بگیرم. خوبه شما دیگه راحت بودی از این قسمت

آره تلخینه یه همچین اسمی داشت کلابکی برای ازشیرگرفتن می‌خوام خودشون بهت میدن خیلی تلخ وزهرماره 

بچه دیگه عمرابیادسراغ می می

وخدایی که بشدت کافیست
پریا جان اگر حوصله کردی اینجا از تجربه ات بگو  اگر منم زودتر دست به کار شدم میام میگم البته من ...

من شنبه ای که تعطیله ظاهرا دو هفته دیگه  قصد دارم از شیر بگیرمش که همسرم خونه باشه ..از چهار شنبه شب شروع میکنم که ببینم دو‌سه روزه گریه ها و نق هاش قطع میشه 🤭🤭.

دخترم23/07/1397 زمینی شد. 
آره ازشیرراحت بودم ولی باورکن کمرم شکست سرپستونک اینقدگربه کردولج من سرسام گرفتم توسرم تیرمیکشه هی ا ...

من پسرمو ۱۴ ماهگی گرفتم  از پستونک

از قبلش هم فقط موقع خواب میذاشتم بخوره 

خیلی وابسته شده بود ولش میکردی دوس داشت همش بخوره

سختیش ۲ روز بود

احساس میکنم موقع خوبی گرفتم

پسر خوشگلم خوش اومدی به زندگی من و بابایی😍😍

بچه ها من دخترمو از شیر گرفتم یک هفته میشه. . خیلی وابسته بود ولی دو ماه بود که باباشو ندیده بود وقتی دید ۲۴ ساعت سراغ من نیومد منم گفتم بهترین زمانه که از بودن باباش خوشحاله دیگه ندادم بهش ۲ تا ۳ روز اول که متوجه نبود یعنی همش دست شوهرم بود و اون حواسشو با خوراکی ها و میوه های متنوع پرت میکرد یعنی حس میکنم قهر بود منم سراغش نرفتم و دایم شوهرم باهاش بود و بغلش میکرد که کمبودی حس نکنه حتی دخترم نمیذاشت من پوشکشو عوض کنم. الان هرزگاهی میگه جی جی که حواسشو پرت میکنم. ولی یه غول بزرگ بود که میترسیدم ازش ولی به خیر گذشت‌ 

سدنای من در ۱۳ آبان من و باباش رو از انتظار طولانی خلاص کرد و مارو شیفته خودش کرده   
بچه ها من دخترمو از شیر گرفتم یک هفته میشه. . خیلی وابسته بود ولی دو ماه بود که باباشو ندیده بود وقت ...

خداروشکر که بی دردسر گرفتی عزیزم 

بسلامتی

تیکر روز کنکوره..... کنکوری که قرارهست منو به آرزوهام برسونه😊
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز