بابا جون پدر بزرگ عزیزم ندیدمت و رفتی چقدر دعا کردم خدا یک فرصتی دیگه بهم بده تا بتونم دوباره ببنمت اما صلاح ندانست بیشتر از این عذاب بکشی خیلی حوب بودی خدا ارامش ابدی رو برات بهتر دانست روحت شاد. آرامگاهت قرین رحمت و نور باد.( دلم خیلی تنگ میشه چه کنم)
دلم اندازه همه دنیا غم تو دلم غم دیروز و غم امروز و فردا تو دلم
عجب رسمیه رسم زمونه
قصه برگ و باد خزونه
میرن آدما از اونا فقط
خاطره هاشون به جا میمونه
بوتهء یاس بابا جون هنوز
گوشهء باغچه توی گلدونه
عطرش پیچیده تا هفتا خونه
خودش کجاهاست خدا میدونه
دوستان عزیز اگه دوست داشتید برای پدربزگم که ندییدمشو رفت یک فاتحه بخوانید خیلی مرد خوبی بود
دلم تنگه براش اما خداومند فرصتی نداد تا برسم و ببنمش ممنون دوستان