خب دوست جوووونیا
از امروز واستون بگم
صبح زود بیدارشدم بعد آماده کردن صبحانه و خوردن
لباسای خودمو دخترا رو پوشیدم رفتیم یه همایش حجاب و عفاف وبعد همایش اونا رو بردم خونه عموشون
خودم رفتم یه کار اداری انجام دادم تا ظهرکارم طول کشید
از اونجا رفتم بچه هارو بردم خونمون
یه استراحتی کردم
بعدش همه خونه رو جارو کشیدم
لوبیا که از روز قبل خیسونده بودم گذاستم پخت
یه عالمه ظرف شستم
واسه شام قرمه سبزی بار گذاشتم
همه جا گردگیری کردم
سرامیکا رو دستمال کشیدم
گیره موهای دخترا رو مرتب کردم
مبلا رو گردگیری کردم
سرویسا رو شستم
حیاطو شستم
ماشینمونو کامل شستمو توشو جارو برقی کشیدم
میوه شستم گذاشتم تو یخچال
یه کم شیر بود ترسیدم خراب بشه پختم گذاشتم سرد شد شیرموز درست کردم
لباسای خشک شده رو گذاشتم سرجاشون
غروبم رفتم پیش همسایه هام یه نیم ساعت توی کوچه ایستاده بودیم دخترا با دوستاشون بازی کردن
راستی فردا شب مهمون دارم از الان لپه ها رو خیسوندم میزارم بپزن
سبنه مرغا رو هم بخوابونم تو مواد واسه جوجه
برم ظرفا رو بشورم دیگه نا ندارم از خستگی🌷