2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043498 بازدید | 88177 پست
سلام دوستان برای دخترم دعا کنید از دیشب مریضه تب داره همش بهانه میگیره.امروزفقط جاروکشیدم و ظرف شستم ...

یادم رفت بگم دستشویی و حیاط شستم و یه دورلباسشویی روشن کردم خودمم لباس دستی شستم

خدا رو شکر بهت خوش گذشته من خیلی وقته عروسی نداشتیم و دعوت نشدیم دستت درد نکنه کمک مادر کردی و خدا ...

مرسي عزيزم من ازهمين تريبون دعوتتون ميكنم پنج شنبه تشريف بيارين عروسي داريم.

فدات عزيزم

خخخ اره ليستم همونجوري موند رفتم خونه مامانم مهمونااومدن شب ديروقت بود تاساعت3بيداربوديم الانم سركارم وخوابم مياد  امروزم ميريم پيش مهمونا خونه مامانم ليستم موند براي دوشنبه

تا پنج شنبه همون ليستمو بايد انجام بدم وبرم شلوارمجلسي بخرم برم ارايشگاه موهامو رنگ كنه

وقت ارايشگاه بگيرم براي ابرو وارايش لباسارو براي عروسي اماده كنم تمام

         

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



بچه ها دیشب نتونستم گزارش بدم اما

از صبح زود تا ظهر همراه مادر شوهرم بودم

دکتر و سونو و آزمایش و چکاب شد 

و ظهرم بردمش منزل خواهر شوهرم

خودمم برگشتم خونه

ظرفای شسته شده رو میزو جمع کردم یه عالنه ظرف تو سینک و رو کانتر بود رو شستم و جمع و جور کردم

گاز رو پاک کردم

آشپزخونه رو شستم 

چنتا از درای کابینتو که چرب بودن رو تمیز کردم

خونه رو جارو کشیدم

میز و مبلا رو دستمال کشیدم

اتاقو مرتب کردم

عصرم از خستگی یه ربع چرت زدم بیدار شدم تا شب هز سردرد و معذرت میخوام حالت تهوع مردم

عصرم یه مهمون داشتم با چای و بیسکوییت و میوه و بستنی پذیرایی کردم ولی نگفتم سرم درد میکنه معذب بشه ولی شب که خوابیدم خدا رو شکر صبح سرحال بیدار شدم

برای امروزم ظهر دخترم کلاس زبان داره باید ببرمش 

کار خاصی ندارم بجز ناهار و کارای روتین

سلام خانمهای باسلیقه و هنرمند صبح همگی بخیر 

من دیروز بخاطر شروع عادت ماهانه  خیلی کار خاصی نکردم.

اما امروز ان شا... جبران میکنم.

مشکلم تو این دوره فقط سردرده که از کار بیکارم میکنه.

شما هم تو عادت سردرد دارید؟

چیکار میکنید؟

این نیز بگذرد...                                                       
سلام خانمهای باسلیقه و هنرمند صبح همگی بخیر  من دیروز بخاطر شروع عادت ماهانه  خیلی کار خا ...

سلام عزیزم منم ایندفعه سردرد گرفتم واقعا وحشتناک بود فقط قرص خوردم وشوهرمم سرمو ماساژداد.یکمم گلاب خوردم و زدم به پیشانی  احساس آرامش کردم دیگه خوابم بردوقتی بیدار شدم خوب خوب شده بودم

دیروز روتختی وروبالش ها روشستم وسرروبالشی هارو دوختم گذاشتم سرجاشون چندتالباس دستی شستم

یکم آلبالو گذاشتم خشک شه

بالکن شستم

جارو وگردگیری کردم

آشپزخونه رو دستمال کشیدم کفشو وروکابینت هارو

تویخچالم مرتب کردم

گله از دست کسی نیس ، مقصر دل دیوانه ماست😊

سلام خانما من امروز کار خاصی ندارم خونه مرتبه گاز و سینک هم تمیزه ناهار آبگوشت بار گذاشتم پسرم رو صبحونه دادم دوش گرفتم و یه دور هم لباس ریختم توی ماشین.امروز روز استراحتمه و شاید هم تفریح با خونواده😊 البته شستن سرویس بهداشتی هم هست که زحمتشو همسرم میکشه

بحق الحسین (ع)                                                                  اللهم عجل لولیک الفرج                                                          🖤🖤🖤🖤
سلام خانمهای باسلیقه و هنرمند صبح همگی بخیر  من دیروز بخاطر شروع عادت ماهانه  خیلی کار خا ...

منم در مورد گلاب شنیدم کمی با پنبه به صورت و سرت بزن. من که مشکل خاصی توی پریودی ندارم فقط یکم کمر درده که تازه اگه کار سنگین بکنم.اتفاقا امروز پریود شدم و گفتم که روز استراحتمه

بحق الحسین (ع)                                                                  اللهم عجل لولیک الفرج                                                          🖤🖤🖤🖤
ممنون  منم گلدوزی با دست انجام میدم.اما اسم این سوزن رو نشتیده بودم.با نخهای دمسه و عمامه هم م ...


بله میشه. سوزنش سایز مختلف داره (سه سایز بسته به ضخامت نخ و پارچه انتخاب میکنی).

از دریا آموختم غرق کنم کسی را که از حدش گذشت......!!
چه خبره ه ه چه خبره ه ه  خخخخ ماشالله بهت عزيزم خب حداقل عكس شوميزتو بذار ذوق كنيم زهراجون م ...

مخلصیییییم😍😍😍😁😁.

۴۸ ساعتو خوب اومدی، بخدا هلاااااکم انقد که میدوم، ینی خداشاهده بعضی روزا در حسرت اینم که یه ربع بدون استرس و فکر اینکه به کارام یرسم،لم بدم رو مبل برم تو فضای مجازی، ولی نمیشه، چن شب پیش خواهرشوهرم خونمون بود، میگف هیولا رو میبینی، گفتم نه، گفت فلان سریالو میبینی گفتم نه واسه تلوزیونه یا شبکه خانگی ، ینی انقد پرت بودم، از اون شب به خودم قول دادم اولین فرصت برم یه سری فیلم و سریال بگیرم بعضی شبا بیخیال عالم بشم بشینم با همسرم نگا کنم، 

خیلی دارم از خودم کار میکشم ولی خب هیششششکدومش قابل صرفنظر کردن برام نیست،

الان دقیقا یه هفتس وقتی میخوام شب بخوابم از حجم کاری که در طی روز انجام داد کمردردم( منی که اصلا چن سال پیش مفهوم کمردرد در اثر خستگی رو نمیفهمیدم، نه اینکه سنم رفته بالا که البته بی تاثیرنیست😁 ولی قبلا در طول ماه شاید یه روزم انقد کارام زیاد نبود، قبلنا خیلی بیکار بودم، نمیدونم چرا انقد الان شلوغم😑😑😑

لباسامم چشم ، به مرحله بهره برداری برسه اولین فرصت  میگیرم، دوربین گوشیمو پسرک نابود کرده، باید با دوربین همسرم عکس بگیرم که یکم مناسبات داره اوردنش و عکس گرفتن باهاش😁😁

و اما اینجانب

دیروز جوگیر شدم یه سبد گوجه گرفتم ریختم تو یک دو سه و گذاشتم پخت واسه مایه لوبیا پلو و ماکارونی( بماند که هلاک شدم)

بعدشم نشستم پای مانتو و شومیزم و به مرحله نهایی رسوندمش، انشالله فردا یا پس فردا عصر ببرمش پیش استادم ایرادی اگه داشت بگیره و دکمه و سردوزش کنه


امروز صب هم با خواهر گرامی رفتیم خرید پارچه، و من مجددا جوگیر شدم ، یه پاروه شومیز مشکی برای مهمونی مادر همسرجان، یه مانتو مشکی با یه طرح ریز چارخونه واسه همینجوری، یه کرپ مشکی خشکل برای محرم خریدم، بعد فقط این وسط عاشق همسرم شدم که طی صحبت با خواهرش بهش گفته من خرید پارچه م، خواهر همسرجان هم زنگید که به سلیقه خودت برام پارچه بگیر شومیز بدوز( قبلا بهش گفته بودم پارچه واسه تمرین میخوام،گفته بود یه روز باهم بریم بخرم برام بدوز یاد بگیری). خلاصه منم سلیقم با خواهرشوهرام دقیقا مقابل همه، همش استرس داشتم نکنه خوشش نیاد،اخرش دلو زدم به دریا و براش خریدم،انشالله که خوشش بیاد.



و اهم مطالب امروز : اخر هفته تولد خواهر زاده و تولد برادرزاده دعوتیم و اینجانب میخوام براشون تی شرت بگیرم، اگه امشب همسر عزیز زود بیاد میریم خرید واسه علی هم تی شرت میخوام،


راستی دیشبم همسرم دیر اومد و ارایشگاه نرفتم، قوووول داده امشب زود میاد، ببینم چه میکنه، من که دیگه دارم از ارایشگاه رفتن ناامید میشم.


۵ صفحه مرور کردم و دمنوش چای سبزم دم کردم، تا علی خوابه بازم مرور کنم، بعدش بشینم ببینم با این همه پارچه از کجا شروع کنم


راستییییی ماشین لباسشویی مونم خراب شده این وسط😁😁😁


دیگه خبر جدیدی ندارم😂

سلام به همه.من همچنان درگیر اشپزخونمم.امروز صبح مهمون داشتم بعد هم با دو تا بچه کوچیک با سرعت لاک پشتی دارم پیش میرم.کمبود جا دارم شدید توی اشپزخونم. کلی وسایل رو دیروز گذاشتم بیرون.ولی هنوز جا کم دارم نمیدونم چطوری منظم کنم اشپزخونم رو...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز