سلام
و حالا گزارش خودم😁🥰
دو روز اخیر صبحها سرکار بودم
عصرها مدرسه علی
دوشنبه کارگاه تربیتی بود مدرسه ش، رفتم و در مجموع خوب بود ولی خیلی طولانی بود
دیروز جلسه اولیا برای کلاس تخصصی ریاضیش بود و کارنامه یه ترمش رو بهمون دادن
و امروز:
صبح بیدار شدم علی رو همراهی کردم براش نهار گذاشتم و خوراکی و رفت مدرسه
بعدش دوباره خوابیدم
میخواستم زیاد بخوابم که خستگی این چند روز در بره، ولی باز پستچی اومد بیدارم کرد
دیگه نخوابیدم
شروع کردم هال رو جم کردم و جارو زدم
آشپزخونه رو مرتب کردم دستمال کشیدم و جارو زدم
اتاق پسرا رو مرتب کردم و جارو کشیدم
یسری لباس انداختم ماشین پهن شد
برای نهار گوجه بادمجون درست کردم( سوزنم رو این گیر کرده خیلی میام بهش میکشه)
کشک نداشتیم، بر خلاف میلم مجبور شدم از این مارکت سفارش بدم( برای رفت و آمد دیگه اسنپ نمیگیرم،تلاشمو میکنم با تپسی برم و بیام، ولی نتونستم چیزی جایگزین اسنپ فود پیدا کنم ،اگه سیستمی میشناسین که بتونم سفارش سوپری بدم و کمتر از نیم ساعت تحویل بده ممنون میشم معرفی کنین).
نمازمو خوندم
یه تماس تلفنی با همکارم داشتم قراره یه پروژه کاری خارج از محل کارم با همدیگه استارت بزنیم فعلا راجب مقدمانش همفکری میکنیم انشالله که خیر باشه و خوب پیش بره
برای مهدی سیب زمینی سرخ کردم،
با مهدی نسکافه خوردیم( نمیخوام بهش بدم ولی چشماشو شبیه گربه ی شرک میکنه و ازم خواهش میکنه و من گول میخورم😅😅😅😅 و اینگونه به چیزی که میخواد میرسه)
در ادامه:
کشک رو برای کنار گوجه بادمجون آماده کنم
اتاق خودم هنوز ترکیده ،جم کنم و جارو بزنم، لباسها هم باید تا بشن
سرویس رو بشورم و برم حمام و لباس دستی بشورم
همسرم و علی نهار نمیان
با مهدی نهار بخوریم و یکم بخوابیم
شب باید بریم خونه یکی از دوستان برای خونه نویی،