سلام عزیزانم🥰❤️
چطورین
من این مدت تو غارم بودم
هنوزم کامل نیومد بیرون فعلا دم در غار وایسادم ببینم میلم میکشه بیام بیرون یا برگردم تو غارم🥶😎.
این یک ماه اخیر حالم بد بود، خیلی زیاد بد. حالت تهوع دائمی داشتم. حدود ۴ کیلو کم کردم چون فقط از میوه ها و مغزیجات و سرم تغذیه میکردم🥴🥴
هنوزم خوب نشدم ولی راستش خسته شدم تصمیم گرفتم یکم حالمو عوض کنم، جسمی که عوض نمیشه حداقل روحی عوض کنم☺️.
امروز خونه بودم. دیرتر بیدار شدم
با مهدی جون صبحانه خوردیم
یکم فیلم دیدم
خونه رو این مدت همسرم و فائزه به صورت شیفتی مدیریت میکردن.
نمیتونم خیلی کار کنم ولی حس کردم برای حال خودم هم شده باید یکم به خونه برسم(نکاتی که از دست مدیران بند قبل در رفته رو خودم باید رسیدگی کنم)
دو سری لباس انداختم ماشین
یسری پهن شد
سرده ولی پنجره ها رو باز کردم تا هوای خونه عوض شه، اسپند دود کردم
تا اینجا فقط اتاق خودم رو گردگیری کردم و مرتب شد
لباس باید تا بزنم و اتو بزنم
بعدش اگه تونستم برم سراغ بقیه خونه ولی به صورت آهسته آهسته
یا چهارشنبه یا پنج شنبه باید برم سرکار
دو هفته دیگه یه بازدید مهم داریم و کمتر از یه ماه دیگه یه بازدید خیلللللی مهم و من هنوز مواردی که باید آماده باشه کامل نکردم
این هفته مجبور شدم تو یه مبحث که مربوط به یه بخش دیگه بود کمک کنم( محاسبات ریاضی زیاد داشت و مسئولش نیاز داشت یکی همراهیش کنه و از صحت عملکردش مطمین شه)
این شد که کار بخش خودم پیش نرفت
انشالله هفته آینده روی اون زوم میشم تا خیالم راحت باشه برای بازدید
برام دعا کنین از این مرحله تهوع به زودی رد بشم، بدترین بخش بچه داری همیشه برام همین بخش بوده،از این بخش رد بشم بقیه ش رو دوست دارم