سلام و صبح بخیر
گزارش کار روز گذشته
ساعت 6:30 همگی از خواب بیدار شدیم
همسرم دست و روی دخترمو شست و ب پسرم شیر داد، منم مشغول آماده کردن میز صبحانه شدم.
لباس همسرمو اتو زدم و فرستادمشون سرکار.
صبحانه دخترمو دادم و دوباره غر و نق های پسرم 🤕
تا 9:30 مشغول آروم کردن و خوابوندن پسرم بودم ک بالاخره موفق شدم و خوابوندمش.
بعد از اینکه پسرمو خوابوندم مشغول روزمرگی هام شدم.
اول آبچک رو جمع کردم و سپس ماست صورت درست کردم و گذاشتم صورتم و مشغول شستن ظرفهای سینک شدم.
آشپزخونه رو جمع و جور کردم و نهایتا ی دستمال نمدار هم روی نهارخوری و کابینتها کشیدم و از آشپزخونه اومدم بیرون.
هال رو مرتب کردم
نهارمو درست کردم
آشغالها رو منتقل کردم بیرون و سطلهای زباله شسته شدن.
لباسهای بند رخت جمع و تا شدن و رفتن سرجاشون.
اتاق بچه ها ک واقعا قورباغه شده بود برام و برای تمیزیش هی امروز و فردا میکردم بالاخره مرتب شد💪🏻
پسرم بیدار شد و با بچه ها تا اومدن همسرم بازی کردم.
همسرم اومد و نهار خوردیم، کلی بهشون غر زدم 😅 دست خودم نبود و پسرم تموم انرژیمو گرفته بود.
یکم استراحت کردیم و پسرمو خوابوندم.
با کمک همسرم هستهای آلبالو ها رو جدا کردیم ک بتونم امروز مربا بپزم.
ظرفها رو شستم
آماده شدیم و رفتیم بیرون. آنا رو گذاشتم خونه بابام اینا و با همسرم رفتیم بیرون.
شب هم خونه بابا اینا برای شام موندیم
دوتا فیلم جدید گرفتیم و برگشتیم خونه همسر و بچه ها رفتن و خوابیدن و منم تا 3 نشستم و دوتاشونو دیدم و با خیال راحت خوابیدم😂