2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043332 بازدید | 88176 پست

منم گزارشم بدم تا اینجای روز

دیشب تا دیروقت بیدار بودم هم بچه ها دیر خوابیدن هم خودم ی رمان میخوندم ک چون جذاب بود تمومش کردم و خوابیدم

بیداری 2 ظهر 🙄

بیدارم ک شدم ن ک خیلی زود پاشدم ی ساعت نشستم پای گوشی 😐🤣

بعد صبحونه خوردم🌸

 ی عادتی ک دارم اینه ک حتما حتما باید د صبحونه رو بخورم وگرنه نمیتونم کاری کنم

بعدش پاشدم مقدمات نهار رو آماده کردم🌸

 دخترم سیب زمینی تخم مرغ خواست ما هم گوشت چرخ کرده و سیب سرخ شده

این وسط رفتم نون باگت و یکم سوپری خرید کردم🌸

برگشتم در راستای مدیریت مالی خرجامو نوشتم🌸

نهار گذاشتم خودم ی کوچولو خوردم🌸

بعد ی عالممممههههه ظرف شستم 🌸

همزمان از ایران صدا کتاب خطر در خانه آخر گوش دادم🌸 خیلی جذابه ب خاطر گویندش

این تا اینجای کار 

فعلا

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



منم گزارشم بدم تا اینجای روز دیشب تا دیروقت بیدار بودم هم بچه ها دیر خوابیدن هم خودم ی رمان میخوندم ...

خداقوت عزیزم

اسم رمان جذابتون لطفا😍😍

اگر میخواهید خوشبخت باشید، زندگی را به یک هدف گره بزنید نه به آدم ها و اطرافیان...
اینم اتاق پسرم تازه تموم کردم   گفتم تا داغه بزارم  البته شب مثل اولش تحویل می ...

به به😍😍

خداقوت

اگر میخواهید خوشبخت باشید، زندگی را به یک هدف گره بزنید نه به آدم ها و اطرافیان...

سلام شبتون بخیر

این روزها خیلی شلوغ گذشت

هم محل کارم شلوغ بود، هم بخاطر مهمونی پدر همسرم باید آمادگی کسب میکردم از جمله لباس و آرایشگاه و اینا، به همین خاطر واقعا کمبود خواب دارم.


امروز 

رفتم صبح سرکار

برگشتم خونه

نهار خوردیم

پسرا رو خوابوندم، تازه دانش خوابم میبرد که همسرم اومد، بیدار شدم و دیگه خوابم پرید، یکم کتاب خوندم. بعدش شروع کردم بهم ریختگی های این چند روز رو جم کردن

هال مرتب شد و جارو زدم

آشپزخونه مرتب شد جارو زدم

دو سری لباس شسته و پهن شد، یسری هنوز مونده.

لباس خشکا تا شد رفت کشو

با مامانم تلفنی حرف زدم

با خواهرم تلفنی حرف زدم

نماز خوندم

سرویس رو شستم

دوش گرفتم و لباس دستی شستم

پسرا خودشون اتاقشون رو مرتب کردن و جارو زدن

یه جلسه از دوره ای که شرکت کردم رو گوش دادم


شام با همسرمه، دارم تلاش میکنم ظرفها هم با ایشون باشه.


خیلی خسته م و آقایون تمام عصر رو خواب بودن. احتمالا من زودتر برم بخوابم و اونا بیدار بمونن

فردا باید برم سرکار



چمدون لباسها رو بهم ریختم😅🤐‌ باید بعدا مرتب کنم و پاکسازیش کنم، امشب دیگه خسته م.

نوبت دکتر برای همسرم بگیرم

نوبت دندانپزشکی برای علی بگیرم

نوبت آرایشگاه برای خودم همین هفته بگیرم

و خیلی موارد دیگه که باید بشینم لیست کنم. انشالله اخر هفته که خلوت باشم

سلام عزیزم من اینجام هستم ولی خستم ،گرمههههههه     مرسی که یادم بودی ویادم کردی ومنو نکرد ...

سلام‌ جانم خوبین،خوشحالم که هستین و اومدین😍😍😘اینقدر ما رو بیخبر نزارین لطفا🥺

از گرما نگین و دست رو دلم نزارین که خونین و مالینه،من که بیشتر تو خونه ام ولی ناراحتیم برای همسرم و پسرام هست و امثال اونها که مجبورن تو این گرما زیر افتاب کار کنن،همسر و پسرام از شدت گرما سردرد میگیرن و پوست سرو صورتشون آفتاب سوخته میشه😔😔 خدا به همه کاگرا سلامتی بده ان شاءالله🤲

منم خدا رو شکر خوبم ،تو خونه و مشغول کارای تموم نشدنیش، کلاس زبانم رو هم هنوز میرم گرچه برای من سخته ولی تا جایی که بتونم سعی میکنم ادامه بدم☺️

شما چه خبر؟ هروقت از طرفای لشکر رد میشم یادتون میفتم اولین بار سر بحث همین لشکر و فلافلیاش بود که دونستم اهوازی هستین😍

سلااام                دیروزم  

قهوه ❌

داروها ✅

نمازا ✅

پذیرایی مرتب بشه ✅

آشپزخونه و پذیرایی جارو برقی بشه ✅

لباس خشک ها که یک کوه شده تا بشه برت سر جاش ✅

کنار گاز و گاز تمیز بشه ✅

ابچکون و‌ماشین خالی بشن ✅

آب قلم جا به جا بشه  ✅

چند تماس تلفنی دارم بگیرم ✅

تخت و اتاقم مرتب بشه ✅

نهار درست کنم ✅

شام درست کنم ✅

برم مغازه ✅

به بابام سر بزنم ✅

اتاقم برقی بشه ❌

اتاق پسرم مرتب بشه    ✅

میز نهار خوری مرتب بشه ✅

حموم برم ✅

نهار فردای همسرم درست کنم ✅

جا کفشی و روش مرتب بشه ✅ 

جانبی  توالت فرنگی رو شستم و حموم آب کشیدم‌

بالکن رو که غرق اب بود یکم از منجلاب درآوردم  دیگه حوصلم نکشید باقیشو گذاشتم برا امروز 

یه کوه طرف با دست شستم 

خیلی دیگه کار کردما یادم نمباد 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

امروزم   

باشگاه برم 

چند تماس تلفنی بگیرم 

آشپزخونه مرتب بشه 

ابچکون خلوت بشه

‌گاز و کنار گاز مرتب بشه  و دستمال بشه 

دوش بگیرم 

نمازام بخونم 

داروها 

نهار بپزم 

شام بپزم‌

ظرفا رو یه خورده بشورم 

باقی بالکن رو تمیز کنم 

تخت و اتاقم مرتب بشه 

اتاقم برقی بشه 

آشپزخونه و پذیرایی برقی بشه 

بازار هفتگی برم 

مواد دلمه رو اماده کنم و دلمه بپیچم  که فردا ببرم خونه ی مادربزرگم با خواهرم و داییم بخوریم 

نهار فردای همسرم رو‌بپزم 

مغازه برم 

همینا 


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز