سلام از گزارش روز جمعه😍
بیداری ساعت۸
روتین پوستی انجام شد
رسیدگی ب پسر کوچولوم انجام شد
صبحانه آماده کردم و همسر و دخترم و بیدار کردم و باهم صبحانه خوردیم
ظرفهای صبحانه شسته شدن
دوتا کاپ اسپرسو گذاشتم و باهمسرم خوردیم و افتادم ب جون خونه😂
اول نهارمو بار گذاشتم ب درخواست دختر خونه زلشک پلو با ملغ😅
هال و پذیرایی و آشپزخونه مرتب شدن
فلاسکهای پسرمو آبجوش کردم
تخت و اتاقها مرتب شدن
همسرم ب بهانه درست کردن ماشینش رفت بیرون
تموم خونه اعم از هال و آشپزخونه و اتاق خوابمون و اتاق بچه ها و اتاق مطالعه همگی رو جارو برقی کشیدم و سپس طی کشیدم
دوباره سینک پر ظرف شد ک دوباره خالیش کردم
همسرم اومدن و کلی سوپرایزمون کردن، هم من و هم دخترمونو. یدونه کیک خریده بودن و برای دخترم چندتا کتاب قصه و دفترنقاشی و مداد رنگی( فکر کنم ۶امین دفتر نقاشیشه توی ۶ماه اخیر و سومین بسته مداد رنگی😐) و برای منم یدونه لباس تو خونه ای، بمناسبت روز دختر😍
نهار اوردم و خوردیم و جمع کردیم
همسرم و پسرم رفتن خوابیدن و منو دخترم مشغول کشیدن نقاشی و خوندن کتاب قصه ها شدیم
یکم استراحت کردم و بلند شدم رفتم دوش گرفتم
ظرفها رو شستم
مامانم اینا اومدن خونمون و برای دخترم ی خرس خییلی بزرگ کادو اوردن
خالم اینا هم اومدن و سر زدن و هرچی اصرار کردم هیچکدوم برای شام نموندن و رفتن
شام درست کردم و بادخترم بازی کردم
شام خوردیم و ب هر زحمتی بود بچه ها رو خوابوندم و خودمم بیهوش شدم😂