2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043362 بازدید | 88176 پست
سلام صبحتون بخیر من چند دفعه اومدم بنویسم وسطش مجبور شدم گوشی بزارم کنار و نوشته هام نصفه موند یه ...

ان شاءالله زودتر دستتون خوب بشه🤲

من چون یه مدت نبودم خبر نداشتم که سرکار میرین😍😍😍،تبریک میگم مثل همیشه موفق باشین ان شاءالله🤲🤲🤲

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام عزیزم منم بعد دنیا اومدن پسرم دقیقا همین احوالات رو داشتم و مدام باحال زندگیم مقایسه اش میکردم ...

قرص هایی ک میدن برا شیردهی ضرر نداره ‌من واقعا دکتر لازمم ولی از اینکه ضرر کنه نمیرم 

میشه لطفا برام صلوات بفرستین  ممنونتون میشم

منم امروز ساعت ۶ با ی بدن درد شدید از خواب پاشدم دیدم حسابی لرز دارم مریض شدم هیچکاری نکردم جز اب دادن ب گل هام و جاروبرقی کشیدن ی مهمون نیم ساعته هم راه انداختم بقیشو استراحت کردم فقط

میشه لطفا برام صلوات بفرستین  ممنونتون میشم

منم دخترم نمی ذاره کاری بکنم تازه بینی ام عمل کنم بدتر هم میسه چون باید با احتیاط ببشتری کارها انجام بدم.

واقعا دلم می خواد خوته حسابی بسابم اما نمی ذاره.

علی الححساب فقط ظرفهای نهار شستم وشام درست کردم وسایل ساک جا به جا کردم.

فرش ها خیلی کثیقه ولی چون تو سن ریخت وپاش گذاشتم برای اسفند ماه که قشنگگگ تا اون موقع کثیف کاری هاش کرده باشه.

شادی صدام کنید
منم دخترم نمی ذاره کاری بکنم تازه بینی ام عمل کنم بدتر هم میسه چون باید با احتیاط ببشتری کارها انجام ...

بیشتر دلم می خواد از حجم کاراانجام نداده حرف بزنم انرژی منفی ام تخلیه شه من مرتب بودن خونه خیلی برام مهمه ولی از بارداری تا الان استپ شده.

شادی صدام کنید
بیشتر دلم می خواد از حجم کاراانجام نداده حرف بزنم انرژی منفی ام تخلیه شه من مرتب بودن خونه خیلی برام ...

عزم جزم کردم اتاق خواب جارو کشیدم گردکیری کردم لباسای دخترم گذاشتم تو ساک چون همه می ریزه مقدار ی سیم واین چیزا گذاشتم تو کمد دیواری

هال جارو کشیدن شام خوردیم دستنال کشیدم ولی هتوز طرفها نشستم رختخواب هلی کمد مرتب کردم.

شادی صدام کنید

گزارش من بعد مدتها🥺

صبح با صدای بارون بیدار شدم و یادم اومد لباسا تو حیاطن زود بلند شدم اوردمشون داخل،صبحانه آماده کردم،خوندن زبان،درست کردن نهار و سالاد،مرتب و حمع و جورکردن،ظرفشویی روشن کردم،یه مقدارم ظرف بادست شستم،باز تمرین زبان،ظرفشوییم یهو از کار ایستاد و شروع کردن ارور دادن انگار خروجی آبش مشکل داشت همسرم اومد درستش کرد خدا رو شکر مشکل جدی نبود،نهار گذاشتم ظرفا جمع شد ولی چون کلاس داشتم و باید مرور میکردم نشد بشورم،رفتم دوباره پای تمرینم ،کلاس دخترم بعد از کلاس منه برا همین آماده اش میکنم میمونه پیش برادرش کلاس من که تموم شد برادرش میارتش،بعد از کلاسم منتظر میمونم تا کلاس اونم تموم شه باهم بیایم،اومدم خونه ظرفا روشستم،واسه شام مهمون داشتم ،شامو آماده کردم همزمان زبان گوش میدادم ،رفتم عطاری دارو برا سنگ کلیه هام اوردم درد دارم😢،شام مهمان رو دادم هنوز تموم نشده زنگ زدن باز داره مهمان میاد البته نه برای شام، وسایل پذیرایی رو آماده کردم،اتاق پذیرایی رو هم مرتب کردم و جارو زدم،لباسشویی روشن کردم الانم تموم کرده باید برم خالیش کنم ولی خسته ام😩

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز