سلام شبتون بخیر
نماز روزه هاتون قبول
امروز صبح زود فایزه اومد پیش مهدی
علی و باباش رفتن مدرسه منم رفتم سرکار.
وقتی برگشتم پسرا نهار خورده بودن سه تایی تا غروب خوابیدیم
اذان بیدار شدم افطار خوردم
یه کوچولو ریلکس کردم
بعدش خونه رو مرتب کردم نپتون کشیدم لباس کثیفا جم شدن یه دور لباسشویی زدم پهن شد
دور دوم هنوز پر نشده بعد میزنم
همسرم دیرتر اومد افطارشو بخوره
امشب اگه بشه یه امانتی دستمه برم تحویل بدم(البته با زمان باقیمانده بعید میدونم به امشب برسیم)
یه دوش بگیرم
بعدش بریم جلسه قرآن
سحری داریم
فردا شب ما میزبان جلسه قرآن هستیم و خودم تا ۳ سرکارم امیدوارم به خوبی پیش بره
امروز صبح یه جلسه کوتاه هم با یه تیم داشتم شروع خوبی بود امیدوارم بتونم همراهشون پیشرفت کنم
یکم روال زندگیمون تغییر کرده و نیاز به زمان دارم تا تو شرایط جدید جا بیفتم
انشالله برای همه خیر پیش بیاد🥰🥰🥰