سلام روزتون قشنگ
دیروز:
صبح فایزه اومد پیشمون
خونه رو مرتب کردم
مقدمات نهار رو هماهنگ کردم فایزه رحمتشون بکشه.
صبحانه خوردم
بیرون یه کاری داشتم رفتم و بخشی که مربوط به من بود انجام شد بقیه ش رو باید خودشون پیگیری کنن.
نزدیک حرم بودم و اذان بود به سرعت خودمو رسوندم و بعد از مدتها نماز جماعت حرم بودم😍❤️.
برگشتم خونه
علی هم رسید نهار خوردیم
یه ذره استراحت کردیم
اسفند گرفتیم رفتیم مدرسه علی جلسه اولیا مربیان.
تو مسیر برگشت مهدی خوابید
رسیدیم خونه
یه دوش گرفتم و یکم استراحت کردم
شام داشتیم
همسرم اومد شام خوردیم
ماشین رو برده بود تعمیرگاه، خداروشکر بخشیش درست شد، ولی هنوز کار داره(تو مسیر برگشت یه تصادف کوچولو داشتیم).
دیشب زود خوابیدیم چون همه خسته بودن.
امروز:
صبحانه صرف شد
لباس خشکا جم شد
یه دور لباسشویی روشن و پهن شد
دور دوم رو هم ریختم
یه قورباغه داشتم سه روزه، یه متن اداری باید مینوشتم، بالاخره متن رو نوشتم و فرستادم انشالله که نتیجه خیر باشه.
مربا و پنیر رو جابجا کردم
در ادامه:
خورشت داریم برنج درست کنم
به شدت نیاز به تخلیه ذهنی دارم
نماز بخونم
ظرف بشورم
خونه مرتب بشه
یه کار با سیستم دارم انجامش بدم
لباس خشکا تا بشن برن کشو
اتو بزنم
تکالیف علی
شام بزارم