آرام جون مشکل من اینه که یه چیزهایی که لازم نیست بگم، می ریزم روی دایره. نه اینکه مساءل خصوصیها مثلا نمونه ش
همکارم خیلی بدلیجات میگرفت و من بهش توصیه کردم که طلا بگیره، و یا اینکه میخواست ماشین بخره ولی میتونست با اون پول و وام خونه بگیره، مستاجره . آخرش هم نظرش عوض شد که خونه هه رو بگیره از بس من گفتم.
از کارهایی که کردم برای خرید خونه مثل اینکه وام گرفتم، طلا فروختم ماشین فروختم و....براش گفتم.
من از سر خیرخواهی بهش گفتم ولی الان هر دفعه حرفی میشه مثلا در مورد خرید بدلیجات تو جمعمون میگه فلانی حسابگره پول به بدل نمیده و.... لحن حرف زدنش رو خوشم نیومده چند بار، در صورتی که من بخاطر خودش گفتم.
الان میخوام دیگه حرفی نزنم.
در مورد غیبت خواهرم مرتب ز میزد در مورد این و اون میگفت من شنونده بودم فقط ولی بعد تلفن حالم بد بود. یه روز الکی بهش گفتم که فلانی رو به خواب دیدم با قیافه پریشون گفته دیگه غیبت نکن و به غیبت گوش نده 🤣🤣🤣دیگه ز نمیزنه غیبت کنه فقط حرف های روزمره
در مورد قضاوت هم سعی میکنم به زبون نیارم ولی بعضی وقتها ذهنم از کنترلم خارج میشه
باید رو این کار کنم مرسی از تذکر به جات 🤩
البته یه مشکل دیگه هم دارم بعضی وقتها میفتم رو دور غر، این رو هم باید کنترل کنم 😒😑