*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

ممنون از توضیخات کاملت😘😘😘

سلام عزیزم،از خواندن پیام‌هات خوشحال شدم اما این پیامت من رو توفکر‌برد ونگرانت شدم،امیدوارم که اذیت نشده باشی،وبعدازین خیلی مراقب خودت باشی عزیزم،مادر که میشی مسئولیت ودغدغه هات خیلی‌ بیشتر میشه ،اما اینو‌‌ خدمتت بگم‌که‌ لطفا به خودت هم اهمیت بده ودرکنار رسیدگی به نی نی جون،به خودت هم رسیدگی کن عزیزم،که بعدها‌که به سن من رسیدی اذیت نشی.می بوسمت

خدانکنه عزیزززمی 💓

سلام برنامه ی امروزم

به مامان بزرگم سر بزنم براش فرنی ببرم

اونجا اگه ظرف نشسته داره بشورم

نهار درست کنم

با پسرم درساش کار کنم

داروها

نمازا

ظرفا رو بشورم

شام درست کنم

غذای فردای همسرم رو درست کنم

پذیرایی مرتب بشه

آشپزخونه مرتب بشه

سلام بچه ها خوبید انشالله

من رو هم در جمع خودتون بپذیرید که میخام حسابی زرنگ بشم😁امروز صبح ساعت ۸:۵۰از خواب بیدارشدم 

قرصم خوردم ✅️

روتین پوستی انجام شد ✅️

یه دیکته از بچه ها گرفتم ✅️

صبحانه خوردیم با بچه ها✅️

ظرف هارو شستم ✅️

پوشک عوض کردم😷✅️

نهار درست کردم✅️

داروهای پسرم دادم

دوباره پوشک عوض کردم😷

نهار بچه هارو دادم و راهی مدرسه کردم

پسر کوچولو رو حمام دادم (دوبار ار تو دستشویی کشیدمش بیرون😨😨)

خودم نهارخوردم 

کوچولو رو خوابوندم

چندتا تلفن کاری انجام شد

این تااینجا حالا پاشم که جنگ جنگ تا پیروزی خونه ترکیده به معنای واقعی😕

سلام روزتون بخیر

از امروز وقتش رسیده منم برنامه روزانمو اعلام کنم😉

بدلیل کولییک ها و شب بیداری های پسرم صبحها با دخترم تا 10 میخوابیم😅

10 هرسه تامون بیدار شدیم

روتین پوستیمو انجام دادم

آنا رو فرستادم دست و روشو بشوره 

پوشک پسرم و لباسهای بچه ها عوض شد

صبحانه آنا جونو دادم و همزمان ب امیرعباس شیر دادم

خودمم صبحانمو خوردم و میز رو جمع کردم

هال و آشپز خونه رو مرتب کردم

ی سری لباس ریختم لباسشویی شست و پهن کردم

ب گلهام آب دادم

امیرعباس خوابش میومد، قطره شو بهش دادم و خوابوندمش

تخت ها مرتب و اتاق خواب مون هم مرتب شد

ب اردک ها دونه دادم

ظرفهای سینک رو شستم

لباسهای بچه ها رو انداختم مینی واش شست و آبکشی کردم و آویزون شدن

سرویس بهداشتی شسته شد

ب آنا میون وعده دادم

اتاق آنا رو مرتب و جارو کردم

امیرعباس بیدارشد، پوشکشو عوض کردم و بهش شیر دادم 

نهار از قبل داشتم، گرم کردم و خوردیم 

نهار آنا رو هم دادم

یکم استراحت کردم و پسرم رو خوابوندم(زورم ب آنا نرسید بخوابونمش😅) 

این تا اینجا، ان شالله تا شب دوباره برمیگردم

برنامه ی امروزم

به مامان بزرگم سر بزنم براش فرنی ببرم ✅

اونجا اگه ظرف نشسته داره بشورم ✅

نهار درست کنم ✅

با پسرم درساش کار کنم ✅

داروها ✅

نمازا ✅

ظرفا رو بشورم ✅

شام درست کنم ✅

غذای فردای همسرم رو درست کنم ✅

پذیرایی مرتب بشه ✅

آشپزخونه مرتب بشه✅

جانبی  به بابام سر زدم

مبارکا باشه به دنیا اومدن نی نی مون 

ان شالللله نامدار و عاقبتش بخیر باشه 

چه خوب که شماهم گزارش دادن رو شروع کردین یکم شرایط مشابهه داریم  درکنار شما راحت تر میتونم گزارش بدم

گزارش امروز :

صبح خیلی زود همسر رو بدرقه کردم 

پوشک دخملی عوض شد 

دوباره خوابیدم تا ۹

دخملی بیدارشد پوشکش دوباره عوض شد +شستمش 

دست و صورتشو شستم 

لباساش عوض شد 

موهاش شونه شد 

کرم صورت 

قطره اد 

اسپری بینی 

رفتم سراغ اشپزخونه یه عالمه ظرف شستم 

گازتمیز شد 

چدناش شسته شد

زباله ها رفت بیرون 

دوباره تعویض پوشک 

بعد دخملی رو خوابوندم

صبحونه خوردم 

قرص خوردم 

موقع خواب ایشون کارای بی سروصدای من شروع میشه 

گردگیری کردم 

ریخت و پاشای رو زمین و رو مبل جمع شد 

چندتا دوختنی داشتم که دوختم

دخملی بیدار شد و بهونه گیریاش اجازه نداد از کنارش تکون بخورم تا الان  مشغول شعرخوندن-دالی کردن-شیرخوردن-تعویض پوشک -بغل کردنش بودم  

امشب از شام درست کردن معافم و بسیار بسیار خوشحال

سلام به روی ماهت 

حالم خوبه بخیر گذشت 

راستش هرکاری میکنم بازم وقت برای خودم کم میارم 

بعضیا بهم میکن کلا تا دوسال اول واسه خودت برنامه ریزی شخصی نکن که  اصلا بهش نمیرسی 

ولی من نمیتونم برنامه ریزی نکنم درسته تیک نمیخوره ولی نوشتن و برنامه ریختن باعث دلگرمیه

حالا ادامه گزارش امروز 

شستن ظرفهای نهار✅️

پاک کردن گاز✅️

پاک‌کردن روی کابینت ها ✅️

شستن آشپزخانه✅️

شستن حیاط و سرویس✅️

جارو کردن پذیرایی✅️

جاروکردن هال✅️

شیر دادن به کوچولو✅️

شام درست کردم ✅️

ظرفهای شام شسته شد✅️

مربای به با کمک همسر درست شد✅️

یه مقدار به هم گذاشتم برا خشک کردن✅️

۱۵کیلو گوجه داشتم یه مقدار کمش رو نگه وشتم بقیه رو شستم و پوره کردم الانم رو گازه آبش کشیده بشه✅️

یه عالمه توله پاک‌کردم و شستم گذاشتم آبش بره که بریزم تو غذاساز خرد بشه✅️

حالا باید یخچال رو تمیز کنم ❌️

گوجه ها فریز بشه❌️

اتاق خواب تمیز بشه ❌️

اتاق بچه ها تمیز بشه❌️

سلام

خوش اومدی به جمع ما 💚🤗

فقط ملاحظه سن و سال ما رو بکن، زیاد زرنگ نشی از ما قدیمی ها جلو بزنی ما ضایع شیم😆

خدا رو چه دیدی

شاید اون ناممکنی که بهش فکر می‌کنی،

همین روزا ممکن شد😇💙

سه شنبه

🌱صبحم رو با پیام یکی از دخترهام شروع کردم که گفته بود دلمون واسه تون تنگ شده کی می‌آیین مدرسه ما🤗

🔹آب‌جوش گذاشتم، تا جوش بیاد و سرد بشه رسیدگی‌های شخصی انجام شد(صابون، شانه و بافتن مو، ماسک و...)

🔹بعد از آب‌جوش کمی نرمش کردم و قدم زدم

🔹کلاسهای این هفته دانشگاه تعطیل شد بسی خوشحال شدم(هر چقدر عاشق درس باشی بازم از تعطیلی خوشحال میشم😁)

🔹با یه آجر داغ، کرسی گذاشتم

🔹تا ظهر مشغول یه وبینار شدم

🔹همزمان، برنامه هفته  آینده رو سعی کردم مرتب کنم

🔹فیلم‌های چندتا درس دانلود کردم

🔹چندتا گل هرس شدن هنوز خیلی  کار دارن

🔹گاز تمیز شد

🔹دمنوشها به لیمو و بادرنجبویه خوردم

🔹ساعت3تا 5، کارگاه آموزشی حضوری داشتم

🔹دوساعتی گشتم تا تونستم چیزی بپسندم، جایزه واسه دخترایی که توی چالش شرکت کردن

🔹کفشها واکس خورد جوراب‌ها شسته شد

🔹لباسها کنار گذاشته شد فردا اول صبح اتو بزنم

🔹ابرو و ناخن‌ها مرتب شد

🔹ظرفها شسته و جمع شد+آشپزخانه مرتب شد+سینک خشک شد.

🔹ماسک شنبلیله گذاشتم. 

🔹زباله ها رفت بیرون. 

🌺شاد باشید🌺

سلام مرسی عزیزم 

نه بابا همیشه اینقد زرنگ نیستم تازه امروز یه قرص انرژی زا هم خوردم 😁

سلاااام سلاااام
آقا یکشنبه برای عصر روز سه شنبه مهمون دعوت کردم. یه دورهمی خانومانه فامیلی، بصرف آش رشته و الویه.
دیروز نزدیک 2 رسیدم خونه و بلافاصله دست بکار شدم که تا قبل از رسیدن دخترکم یه بخشی از کارام پیش رفته باشه
☘اول مرغ و سیب زمینی و سایر مخلفات الویه رو گذاشتم بپزه
🌿حبوباتی که روز قبل خیسونده بودم و ریختم زودپز
☘ناهار خودمونو آماده کردم
🌿سس الویه رو درست کردم
☘سیرداغ و پیاز داغ رو آماده کردم
🌿نعنا آسیاب کردم
☘دیگه اهل منزل رسیدن ناهار خوردیم و جمع کردم.
🌿خواستم یه کم چرت بزنم که دخترم نذاشت. ولی یه کوچولو دراز کشیدم
☘یه کوه ظرف شستم
🌿دور آشپزخونه ترتمیز شد و دستمال کشیدم
☘وسیله های سالادو گذاشتم خیس خورد و نیم ساعت بعد شستم.
🌿یه چایی آماده کردم و خوردیم.
☘مواد الویه رو رنده کردم. گذاشتم یخچال که روز بعد سس بزنم.
🌿شام از همون الویه خوردیم
☘دور خونه رو مرتب و گردگیری کردم
🌿گازو تمیز کردم.
☘خونه جارو شد
🌿سالاد درست کردم.
☘میخواستم برم حموم که خواب بر من مستولی شد
خداروشکر موفق شدم بعد از سه ماه دخترمو به موقع بخوابونم. (ساعت خوابش بهم ریخته)
🌿صبح 5:30 بیدار شدم پریدم حموم
☘اومدم بیرون جلدی سس الویه رو زدم و کشیدم و تزیین کردم. سلفون کشیدم گذاشتم یخچال
🌿سریع حاضر شدیم و رفتیم سرکار
☘چندتا تماس و پیام ضروری سر کار انجام شد.
🌿نماز ظهرو سر کار خوندم
☘اومدم خونه آش رشته رو گذاشتم
🌿خونه مججججددددد ریخت و پاش شده بود مرتب کردم
☘تنقلات آماده کردم
🌿سفره و ظروف آماده کردم
☘میوه شستم و چیدم
🌿ناهار شد نیمرو😊
☘سرویس بهداشتی رو شستم
🌿لباسمو اتو کردم
☘دخترمو همششش کنترل میکردم
🌿حاضر شدیم
☘چای گذاشتیم
🌿مهمونا رسیدن، به مدت 5-6 ساعت پذیرایی کردم و معاشرت کردیم
☘به کمک مهمونا سفره اینا جمع شد
🌿مهمونا که رفتن پاهای دخترکمو با روغن سیاهدونه ماساژ دادم و خوابوندمش. آخه ایشون بسی آتیش سوزوند امشب.🤦‍♀️
☘شیطونو لعنت کردم و خودم نخوابیدم. پاشدم گاز رو تمیز کردم، دور آشپزخونه رو جمع کردم، میوه و تنقلاتی که مونده بود برگشتن به ظرف اصلی، جلو مبلی و میز رو دستمال کشیدم و آشپزخونه رو جارو زدم و الان با یه لیوان چای در خدمتم شمام.☕
اینم بگما، این اولین بار بود که بعد رفتن مهمون انقد کار کردم فکر نکنید خیلی زرنگم😅😅
خدایا بخاطر همه چیییی بخصوص سلامتی شکرررر❤❤🙏🙏
(پ ن: امشب خاطرات ایام کرونا رو تعریف میکردیم و هرکسی از ترس ها و استرس هاش میگفت. ما چندتا عزیز هم بخاطر کرونا از دست دادیم😔)

سلام عزیزم خسته نباشید خدا قوت . 

روح رفتگان قرین رحمت الهی و در آرامش ابدی باشه انشاالله. واقعا کرونا نظم دنیا رو دگرگون کرد