سلام.امیدوارم همه خوب و سلامت باشند.
اول وفات حضرت معصومه(س) رو تسلیت میگم خدمت همه ی دوستان و التماس دعا دارم.
و اما امروز من:
لباسها رو سه سری ریختم تو ماشین و آبکشی شد (دستی).
روبالشی و رو تشکی پسرمو هم درآوردم و شستم.
صبحانه ی دخترمو دادم.
ختم ها رو خوندم،اسپند دود کردم.
ناهار کتلت درست کردم.
ملحفه ی روی مبلها رو کشیدم(مهمون داشتیم چند شب پیش، برداشته بودم.دوباره کشیدم روشون که کثیف نشن).
یک کمی بافتنی بافتم.
یک ختم قرآن برای سالگرد مادرم خدابیامرز برگزار کرده بودم(توی گروه خانوادگی مون تو ایتا) خودم دو جزء برداشته بودم،یک جزء ش مونده بود) اونو خوندم چند صفحه.
نماز+حدیث کساء+عاشورا.
صرف ناهار و شستن ظرفها.
لیست خرید هم نوشتم.
یخچالو مرتب کردم.اضافه ها خارج شدن و بقیه نظم و ترتیب گرفت،یخچال یه نفسی کشید.
یه کم استراحت کردم.
بعدش لباسها جمع شد تاشد.
اسپند دود کردم،چای خوردیم.
نماز خوندم.
شام بخوریم
و ظرفها.
زباله ها بره بیرون توسط پسر جان.
(یه حاجتی برای امشب دارم،ازتون التماس دعا دارم،قراره کاری انجام بشه،دعا کنید به خیر و خوشی تمام بشه و با مهر و دوستی بدون ناراحتی.)
و....
بالاخره
خواب.
شب بر همگی خوش.🌼
خیلی خوبه،شب زود خوابیدن و سحرخیزی.
بچه ها شب تو خواب (از ده و یازده به بعد) رشد میکنن،
ما متأسفانه ساعت خوابمون خیلی خیلی دیره.
دخترم چهار سال و نیمه س،شب چون ما دیر میخوابیم اون هم بیدار می مونه،از این طرف یازده دوازده پامیشه.
دیشب خودمو کشتم،ساعت یازده بود گفتم بخوابید،نه همسرم و نه پسرم هیچ کدوم از گوشی دل نمیکنن...
آخرش سرتونو درد نیارم،،،ساعت فکر کنم از یک گذشته بود که زحمت کشیدن گوشی رو گذاشتن بالا سرشون...
دوستان خواهش میکنم یکی کمکم کنه. خیلی تحت فشارم
چیکار کنم منم بتونم درس کنکور بخونم کتاب اینا دارم ولی تو مدیریت زمان موندم.۲تا دختر دارم یکی کوچیکه خیلی بد پیله اس همش میگه بازی بازی. تا بازی کنم خونه تمیز کنم و ب اون دختر دیگم برسم شب شده و خسته و کبیده ام خابم میگیره
زهرا جان فعلا پیامی دریافت نکردم.😊
به محض رؤیت جواب میدم.😊
🍀اینکه شما 5سال آینده در چه جایگاهی باشین بستگی داره به اینکه الان چه کتاب‌هایی بخونین و با چه افرادی معاشرت کنین.
من 5سال پیش دنبال یکسری تغییرات در خودم بودم که با تاپیک «دنبال باورها... » آشنا شدم و از اونجا به این تاپیک و دوستای خوبم که شماها باشین وصل شدم و به جرات میتونم بگم این شد نقطه عطف زندگی من. تا قبل از این به این نتیجه رسیده بودم که باید شرایطی که توش قرار دارم رو بپذیرم، چندسالی هم بود دست از آرزوهام شسته بودم
اما اما... دوباره رویاهام زنده شدن، آرزوهایی که سالها براش تلاش کرده بودم و بهشون رسیده بودم ولی از دستشون داده بودم، دوباره جون گرفتن،...
پس دوباره هدفمند تر و بیشتر تلاش کردم،خیلی بیشتر از گذشته. تلاش‌هام پارسال با شکست مواجه شد خیلی سخت بود ولی بعد از یک هفته قوی‌تر بلند شدم وتلاش کردم، امسال دوتا پیروزی بزرگ داشتم اونهم در حالیکه دخترم کنکوری بود و منم مشکلاتم زیاد بود.ولی پابه پای دخترم درس خوندم وتلاش کردم، و....
در نهایت امروز دقیقا بعد از 5سال و دو ماه آشنایی با شما، دوتا موقعیت خوب دارم، کارشناس حقوقی وزارت راه و شهرسازی و دبیری آموزش و پرورش، و من عشق دیرینه ام رو انتخاب کردم، دبیری، از اول آبان هم سرکلاس میرم☺️
🍀اینکه 5سال آینده در چه جایگاهی باشین بستگی داره به اینکه الان چه کتاب‌هایی بخونین و با چه افرادی معاشرت کنین
💚دوستتون دارم شاد باشید💚
سلام
خداروشکر که استفاده کردین، سلامت باشین
این معجون خیلی خوشمزه ست حتی تکه های لیموی داخلش.
طفلی ها حق دارن نخورن آخه زردچوبه داخل لیمو و عسل😂
زنجبیل خیلی گرمه و زیاد مناسب بچه ها نیست چون بچه ها طبعشون گرمه و ممکن مشکلاتی براشون ایجاد بشه، فقط دارچین اونم در حد کم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز