سلام. صبح همگی بخیر.
مهر ماه یه جور خاصی میگذره، ترکیبی از طولانی بودن و دیر گذشتن فروردین و برق و باد بودن اسفند😂
همسرم ساعت پنج و نیم رفتن سر کار. من دوباره خوابیدم.
صبح ساعت هشت بیدار شدم.
چای دم کردم.
رختخوابارو جمع کردم.
خواهرم هم بیدار شد(دیشب اینجا موند که امروز بریم خیاطی)
مقنعمو اتو کردم.
منتظرم پسرم بیدار شه، صبونه بخوریم.
یه کم خونه رو مرتب کنم.
خواهرمو ببرم دفتر خدمات قضایی، سنا بگیره برای وام من.
بعد بریم خیاطی.
بنزین بزنیم.
تماس تلفنی با همکارم برای تعمیر کولر مرکز.
سفارش سی دی های پسرم.
بریم خونه مامان.
ظهر برم مدرسه تا غروب.
برگردم خونه مامانم بمونیم تا هشت، بعدش بریم دنبال همسرم.
بیایم خونه شام بخوریم. البته شام آماده نکردم باید املت بخوریم.
فعلا همین.
مراقب خودتون باشید.