2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043628 بازدید | 88179 پست

سلام به همه. من امروز نتونستم کار زیادی انجام بدم.دیر پاشدم ،ساعت یازده بود.دیشب تا نزدیکای اذان صبح بیدار بودم یک ساعتی خوابیدم ۴/۵ بیدار شدم نماز و یس خوندم.دوباره خوابیدم تااااااا یازده.پاشدم اول کتری روشن کردم،بعد اسپند دود کردم و چهار قل خوندم، لباسشویی رو روشن کردم لباسهای دخترمو انداختم بشوره،صبحونه خوردم و برای دخترم هم لقمه گرفتم دادم خورد،یه دور دیگه لباس شستم و برای پسرم ناهار سیب زمینی تخم مرغ درست کردم خودمون هم قیمه خوردیم...این وسط مسطها هم خونه رو مرتب کردم ظهر نماز و ملک  و حدیث کسا خوندم و بعداز ظهر هم اسپند دود کردم و چهار قل خوندم  غروب هم که چای دم کردمو نماز و الرحمن و واقعه خوندم و شام درست کردم

بخوریم،جمع کنم،ظرفارو بشورم بعدش زباله ها رو پسرم ببره بیرون بعد بخوابیم.اگه کاری پیش نیاد.

هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند

سلام دخترا❤️

طی دو روز گذشته❤️

دوبار ماشین لباسشویی زدم و پهن کردم و خشک ها رفتن سرجاشون،اتویی ها جدا شدن❤️

احتمالا الان یک سری دیگه روشن کنم❤️

ماشین ظرفشویی دو سری زدم و خالی کردم،دوباره چیدم که فردا بزنم❤️

نون گرفتم،بسته بندی شد و رفتن سرجاشون❤️

پرورده رو خوردم تموم شد❤️

لواشک ها جمع شد و رفتن سرجاشون❤️

عدسی خورده شد❤️

ماهی مزه دار و سرخ کردم❤️

فسنجون و پلو درست کردم،قسمت زیادیش خورده شد❤️

یه شیرینی محلی قدیمی درست کردم،اونم تنهایی"برساق" و خیلی عالی شده😋

زباله ها رو گذاشتم بیرون❤️

رفتم بانک ملی و پاسارگاد،واریزی ها انجام شد،فردا سه تا بانک دیگه باید برم🥲(از راهکارای وکیلا متنفرم😝)

با وکیلا صحبت کردم❤️

با خاله ها صحبت کردم،جهیزیه خاله ام منتقل شد به منزلشون،پیگیری هاش با من بود❤️

با مادرم و پدرم صحبت کردم❤️

حساب کتاب های مالی دو ماه گذشته انجام شد،نتایج خوبی داشت❤️

دیوایس ها رو گذاشتم شارژ❤️

به خواهرم رسیدم❤️

رفتم میوه خریدم❤️

رفتم شلوارا رو از خیاطی اوردم❤️

رفتم خشکشویی❤️

حبوبات رو برای نذری پنج شنبه خیس دادم❤️

کفش ها رو واکس زدم و یه پاکسازی انجام دادم❤️

جاکفشی مرتب شد،اما بازم نیاز به بررسی داره❤️

ظرف یکبار مصرف خریدم برای نذری❤️

پیاده روی کردم❤️

یه انیمیشن قشنگ دیدیم❤️

دوبار چایی درست کردم،چایسازو شستم❤️

فعلا همینا رو یادمه😅

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام دخترا❤️ طی دو روز گذشته❤️ دوبار ماشین لباسشویی زدم و پهن کردم و خشک ها رفتن سرجاشون،اتویی ها ...

به به برساق دلم خواست😋😋😋😋

هر سری برم شهرستان اونجا میخرم و میخورم 

یا میدم خاله هام درست کنن 

عالیه خیلی خوش مزه اس 

نوش جان 

پیر شدیم وسط روز هایی ک جونی حقمون بود 



سلام روزتون بخیر دوستای عزیزم

گزارش روز سه شنبه6/21:

ساعت 7 از خواب بیدار شدم، همسرم هم خواب افتاده بود بیدارش کردم و سریع صبحانه براش آماده کردم 

روتین پوستیمو انجام دادم

آنا بیدار شد 

همسرمو راهی کردم

دست و روی آنا رو شستم و لباسشو عوض کردم و موهاشو شونه زدم

بهش تخم مرغ آبپز دادم

پدربزرگم برامون سیب درختی آوردن😍 هرچقدر تعارف کردم داخل نیومدن و رفتن

زباله ها رو بردم بیرون

لباسهای بمد رخت رو جمع کردم و تا کردم و گذاشتم سرجاشون

حیاط رو خیلی وقت بود آب و جارو نکرده بودم شاید تا قبل اینکه حال روحیم بد بشه

واسه همین دست بکار شدم و حیاط رو شستم 

با کمک آنا اردکش رو هم حموم کردیم و بهش غذا دادیم و گذاشتیم آفتاب تا خشک بشه

سطلهای زباله رو شستم و گذاشتم خشک شن

برای آنا بلال درست کردم

اینجا قندم داشت میافتاد ک یادم اومد هنوز صبحانه نخوردم🤦‍♀️صبحانمو خوردم و دوباره پاشدم

ماشین ظرفشویی رو خالی کردم و کلی ظرف چیدم داخلش 

گاز به همراه چدنهاش و شعله ها و سرشعله ها همگی تمیز شدن

نهار خوری مرتب شد و دستمال کشی شد

یخچال رو یکم مرتب کردم و یکم از وسایلشو ریختم دور

یه پاکت مرغ از فریزر دراوردم ک برای نهار سالاد الویه درست کنم

میوه شستم و با آنا جون خوردیم

نهار درست کردم

نهار آنا رو بهش دادم

همسرم اومدن و باهم نهار خوردیم

نهار خوری رو مرتب کردم و بدلیل خستگی زیاد مستقیم رفتم سمت اتاقم ک بخوابم و حدود 3 ساعت خواب رفتم

بیدار شدم دیدم همسرم آنا رو هم خوابونده و همزمان با بیدار شدن ما اونم بیدار شد

میوه شستم و خوردیم

کشوی قاشق ها رو مرتب کردم

رفتیم بیرون و چندتا خرید داشتم ک انجام شدن

ظرفهای نهار رو شستم و سینک رو خشک کردم

ی شام مختصر خوردیم و با همسرم راجع به ی موضوع تحقیق کردیم 

شام آنا رو دادم و در آخر روتینمو انجام دادم و خوابیدیم

سلام صبح بخیر اگه نیستم بخاطر ویروس جدید هست همسرم درگیر شده ومنم مبتلاکرد خداروشکر بچه هافعلا سالم هستن .با مریضی درگیریم دیروز صبح رفتیم دکتر بعدش برای خونه گوشی تلفن جدید خریدیم .لباس فرم پسرمو بالاخره گرفتیم .خمیر پیتزا آماده کردم برای نهار املت درست کردم .همسرم رسید خونه با پسرم خوابیدن تا ۴.منم این وسط با سردرد شدید نتونستم بخوابم رفتم مواد دلمه حاضر کردم بعدش رفتم مدرسه پسرم جلسه آشنایی با معلم جدیدشون بود حدود ساعت ۴/۵برگشتم خونه نهارخوردیم وبچه هارو بردیم بیرون خیلی وقته توخونه بودن برگشتیم پیتزادرست کردم  خوردن.دلمه درست کردم دو تاقابلمه شد یکی برای نهار امروز ویکی رفت فعلا فریزر چندسری چایی دم شد وبعد بیهوش شدم.الان دوباره میرم دکتر ببینم چی میگه برای جواب آزمایش وادامه روز...

❤️❤️❤️از آوین جون ممنون تونستم کابینت مثل روز اول تمییز کنم چندتا پتوهم شستم از لیست خونه تکونی حذف شد لوازم التحریر پسرم هم برچسب اسم زدیم تاگم نشن .کلی کار خورده وریزه انجام دادم یادم نیست .روزتون خوش دوستان برم فعلا دیرم نشه 

دعا کنین ماهم خونه دار بشیم 🙏🙏🙏
به به برساق دلم خواست😋😋😋😋 هر سری برم شهرستان اونجا میخرم و میخورم  یا میدم خاله هام درست ...

آره عالیه❤️

برام مهم بود خودم یاد بگیرم و خودم درست کنم،از هر گونه وابستگی به هر شکلی اش خوشم نمیاد😅🙈

سلام صبح بخیر اگه نیستم بخاطر ویروس جدید هست همسرم درگیر شده ومنم مبتلاکرد خداروشکر بچه هافعلا سالم ...

الهی آمییین،از ته دل.برای امضاتون.😊💖🤲🌼

هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند

سلام این روزها ی حال عجیبی هستم کسل و غمگین حال من بیشتر پاییزهمینه 

بیشتر لوازم التحریر النا رو خریدیم خودمم عاشق ی جامدادی شدم برای خودم گرفتم 

دیروز بچه ها رو بردم پارک و بعداً براشون بستنی گرفتم 

تا ساعتای یک بیدار بودن صبح من ۸ بچه ها ۹ بیدار شدن 

صبحانه خوردیم و بساط هویج پلو رو گذاشتم نمیدونم چرا موقع خوردن ب دهنم ید اومد ناچارا هویج پلو نصیب گربه و پرنده های بلوک شد 

ناهارمون شد نیمرو 

کلی ظرف شستم 

اتاق النا جمع و جور شد 

اگه بشه بخوابم و بعد ی فکری ب حال شام بکنم

سلام💙

امروز سرزده مامانم اومد پیشم. طرفای ظهر هم بازم سرزده برادر شوهرم اومد. وقتی مهمون داریم کارهام درست پیش نمیره و سریع خونه به هم میریزه. 😬


عصر که مهمونام رفتن خونه رو مرتب کردم.‌ظرفها رو شستم. کانتر به شدت شلوغ بود مرتبش کردم. جارو برقی کشیدم‌ و پرده رو که چند روز پیش شسته بودم به تنهایی نصب کردم.‌ 

بار قبل که پرده رو دراوردم شوهرم نصب پرده رو یکی دو ماه طول داد.‌🤦🏻‍♀️

راستی امروز نصاب اومد و اب تصفیه کن رو نصب کرد. عملا کابینت زیر ظرفشوییم رو کامل گرفته. 

وسایل کابینت زیر ظرفشویی رو تو بقیه کابینتها پخش کردم. اینم از مزایای سبک مینی ماله که کابینتها رو کامل پر نکردم و فضای خالی دارن. 🙃

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

این روزها پسرم خیلی اذیتم میکنه. به شدت از تنهایی میترسه. هر اتاقی میرم دنبالم میاد. حمام نمیتونم برم. امروز عصر دیگه میگفت دسشویی هم نباید بری و پشت در دسشویی جیغ میکشید و گریه میکرد. 😩😩

نمیدونم چرا اینطور شده یه بار میگه کارتون باب اسفنجی رو دیدم یه بار میگه یه پیام بازرگانی از تو بازی گوشی دیدم... 😕

خدا کنه زودتر اروم شه و یادش بره. 

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

فردا هر طور شده حتما و حتما باید یه فیلم اموزشی رو ببینم چند روزه براش امروز و فردا میکنم. 


ممنونم  تنظیماتش رو برای گوشی انجام دادم فقط نمیدونم چرا تو تلویزیون هیچی بالا نمیومد. 🤔

شاید تنظیمات تلویزیونتون درست نیست یا شایدم این گزینه رو پشتیبانی نمیکنه ،من دقیق بلد نیستم فقط میدونم تلوزیون هم باید به نت وصل بشه

چقدر ازتون انرژی گرفتم خانمی 👏👏👏👏👏آفرین برشما منم ازوقتی حامله شدم میترسم رانندگی کنم دارم سعی ...

ممنون عزیز دلم😘چقدر خوبه که اینجا دوستانی دارم که اینطور تشویقم میکنن😃🥰😍

ان شاءالله شما هم برترستون غلبه کنید و بتونید بازم تنهایی رانندگی کنید،حتما میتونید💪🤩

من بلد نیستم و دوست دارم یاد بگیرم خیلی وقته تو فکرشم ولی هنوز نشده ولی بالاخره یه روز شروع میکنم✌️😎(به قول خودم دیر یاد گرفتن بهتر از هرگز یاد نگرفتن است😁😅)

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز