2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043536 بازدید | 88177 پست
چقدر من این ترفند رو به کار می‌بردم قدیما  یدونه تخت پارک بلا استفاده هم ما داشتیم و همین مواق ...

آره لامصب تخت پارک  خیلی چیز بدرد بخوریه !!  منم پسرم تا قبل بارداریم  روتخت پارک میخوابید   

البته یه سالی جدا  تو اتاق خودش رو زمین خوابید  اما خب به قول شما  یه بار که موش اومده بود تو خونه مون  و محبور شدیم  بخوابونیمش پیش خودمون    

دیگه بد عادت شد 🥲 !!

" اللهم عجل لولیک الفرج " 
خب گزارش کلللیِ  چند روز گذشته ی من نیز بدین صورت بوده   حالم اصلا اوکی نبود این هفت ...



اتفاقا وسط گزارشت تصمیم گرفتم منم بگم 

دو سه روز پیش تو اوج سرماها که باید با کلاه و ژاکت تو  خونه راه میرفتی 

من دو دقه رفتم دسشویی، اومدم بیرون دیدم جلو در کلی آبه، علی آقا لیوان آب رو خالی کرده بود روی محمد 🤦‍♀️

واقعا خدا رحم کرد مریض نشد 

تازه ایشون مثلا 7 سال و خورده ای سنشونه 

رقص و جولان بر سر میدان کنند، رقص اندر خون خود مردان کنند. 🇮🇷 چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب گزارش کلللیِ  چند روز گذشته ی من نیز بدین صورت بوده   حالم اصلا اوکی نبود این هفت ...

ببخشسد ولی با قسمت ماکارانی خوردنتون حسابی خندم گرفت😅

ان شالله نی نی منم زود بزرگ شه این بلا هارو سرم بیاره

چقدر من این ترفند رو به کار می‌بردم قدیما  یدونه تخت پارک بلا استفاده هم ما داشتیم و همین مواق ...

میگم فقط اونجاش که دوباره میریزین پایین برای خواب 😅😂

برای منم زیااد پیش اومده  از این قبیل کارا 

ماشاالله شما با ۴ تا بچه خیلی هم عالیه مدیریتت 

من با همین دوتا  کم آوردم دیگه 😅

" اللهم عجل لولیک الفرج " 
ببخشسد ولی با قسمت ماکارانی خوردنتون حسابی خندم گرفت😅 ان شالله نی نی منم زود بزرگ شه این بلا هارو ...

🤣🤣🤣  بیشتر هم هدفم از تعریفش  همین بود عزیزم  راحت باش 😂😂

ان شاءالله ،ان شاءالله 😄😄

" اللهم عجل لولیک الفرج " 

سلام به همه 

اول خواستم بگم از دیشب تحت تاثیر مهربونیتون قرار گرفتم🥰

اینکه هر کسی سعی کرده بود برای مشکل دندونم هرچی میدونه بگه واقعا برام یک دنیا ارزش داشت و همینجا از تک تکتون تشکر میکنم که حس خوبی بهم منتقل کردین😍

بریم سراغ گزارش 

صبح با تلفن داداشم بیدار شدم و یکم حرفیدیم 

مامانم اومد مراقب نی نی باشه من برم دنبال کار های اداری 

اول رفتیم یک بیمه عمر داشتم بازخریدش کردم و بعدش بالاخره بعد ۲ سال کارت ملی هامون که بنده تو سفر گم کرده بودم🙃اومدش و رفتیم بگیریم چشمتون روز بد نبینه انقد عکسم از یکی قبلی زشت تره که همونجا اول از همسرم قول گرفتم هیچ وقت عکسشو نگاه نکنه کلی مقاومت کرد و اخرش قبول کرد🤕

رسیدیم خونه مامانم گفت نی نی رو ببریم حموم با هم بردیم من چون ناهار از دیشب درست کرده بودم خیالم راحت بود یهو عمه ی شوهرم زنگ زد گفت ناهار نداره (تنهاس و طبقه هم کفمون زندگی میکنه )دیگه خسته کوفته عدس پلو گذاشتم و حین اشپزی کشمش پاک کردم 

بعد از ظهر از خستگی نیم ساعتی خوابیدم 

بعدش همسرم خرید کرده بود میوه ها رو شستم و بقیه خرید ها رفتن تو کابینت و چندش ترین کار عمرمو کردم پای مرغ تمیز کردم🥲دکتر گفته هر شب بخورم 

حین تمیز کردنشون قسمت جدید سقوط رو با همسرم دیدیم و بعد فریزشون کردم که فردا عصاره شو بگیرم 

لپه هایی که دو روزه نم کرده بسته بندی شدن رفتن فریزر

گاز و رو کابینت و سینک و اوپن تمیز شدن 

شب همگی خوش 

یاعلی


رومینا خدا منو ببخشه کلللللی کیف کردم و خندیدم 😅😅😅😅 خدا کوچولو هاتو حفظ کنه 😍😍

خب منم گفتم که بخندین دیگه 😅  راحت باشین خخخخخ 

همینطور  کوچولوهای شما رو عزیزدلمممم 🥰

" اللهم عجل لولیک الفرج " 

سلام دوستای نازنینم

بعد از برگشتن به خونه:
ناهار خوردیم و جمع کردم
دمنوش دم کردم
داروهای دخترمو دادم و پوشکش تعویض شد.
خوابیدم
بعد از بیدار شدن، جاتون خالی دمنوش سیب خوردیم
نماز خوندم
شیر جوشوندم
خونه بشدت ترکیده را جمع نمودم😅
شام املت درست کردم و ناهار روز بعد هم خوراک کدو گذاشتم
ظرف ها رو شستم
روی کابینت ها رو مرتب کردم
بعد از اینکه کوزت آشپزخونه رو تمیز کرد براتون عکس گرفت😁😁(کوزت=شوخیه. من مدیر داخلی ام😍)
دخترم ازم خواست اسپند دود کنم
داروهاشو دادم
یه کم بازی کردیم و الانم خوابید.همین قدر دیرررر😕

اگر میخواهید خوشبخت باشید، زندگی را به یک هدف گره بزنید نه به آدم ها و اطرافیان...

سلامی دوباره 

صبحانه حاضر کردم با بچه ها خوردیم 

خونه تمیز بود ،سینک هم خالی بود .

نشستیم پای تکالیف دختر جان و ارسال کردیم برای خانمش 

ناهار خوردیم و جمع کردم 

ناخن های پسر کوچولو رو تو خواب گرفتم (با بسم الله و از انگشت کوچک سمت چپ به انگشت کوچک سمت راست 😉)

شیری که دیشب جوشانده بودم و مقداری ماست درست کردم 

و مقداری رو در پارچ ها ریختم برای مصرف روزانه 

بعد هم یکی یکی بچه هارو حمام کردم با اعمال شاقه 😃

تر گل و ورگل فرستادم بیرون و سشوار کشیدم فکر کنم دو ساعت و نیم طول کشید 🤪 بدین صورت :

پسر کوچیکه رو بردم و بعد آب بازی شستم و آوردم بیرون موهاشو سشوار کشیدم و لباس گرم پوشیدم براش و بردمش کنار بخاری خوابوندمش .

بعد دخترم رو بردم‌و شستم و فرستادمش بیرون (این خانم خانما مستقله خودش کاراشو انجام میده )الحمدالله بابت وجودش تو زندگیم 🙏🤲

بعد آقا پسر بزرگه رو بردم و شستم و آوردم بیرون و سشوار و لباس و....

بعد هم خودم ، 

ابروهامو و صورتم رو اصلاح کردم و دیگه زمانی نداشتم 

سریع حاضر شدم رفتم باشگاه 

برگشتم و باز با همسرم رفتیم بیرون  و باز برگشتیم و باقالی که همسرم پخته بود رو برداشتیم و رفتیم خونه مادر همسرم  (تنهایی نمی‌چسبید )

و بعد از برگشت شام خوردیم .

و اینگونه شد که خونه تمیز و سینک خالی صبح برعکس شده و الان هم خسته ام چند صفحه کتاب ابو باران رو بخونم و کلاهم رو بزارم سرم و بخوابم 🫡 همینقدر شیک و مجلسی 😁



چهار  بار با هم بگیم الحمدالله رب العالمین؟


راستی خانما مربیمون گاهی رژیم بهمون میده ،این دفه رژیم سه روزه داد که من به شخصه توی یک روزو نصفی یک کلیو و ۸۰۰ کم کردم . میزارم براتون اگه خواستین امتحان کنید ولی فقط و فقط سه روز بیشتر نشه ها .

۳۰ گرم پنیر 

دو خرما 

دو عدد گردو 

یک کف دست نان 

یک لیوان چای 


یک نوع میوه ساعت ۱۰ 


۱۲ تا ۱ ناهار یک لیوان خوراک لوبیا با قارچ یا بی قارچ با آبلیمو و روغن زیتون 


۴ یک نوع میوه مثل صبح نباشه 


شام دو عدد سفیده تخم مرغ با ۵ عدد زیتون با سه پر کاهو .




                          شبتون به عشق ❤️

سلام خانوم گلا

خیلی تاپیک رو دوست دارم

فوق‌العاده انرژی میده

به منم کمک میکنید راهنماییم کنید؟

من باردارم،حدود ۱۳ هفته،غذا نمیتونم بخورم ،بوی غذا برام غیر قابل تحمله،بوی یخچال،فریزر😖

تو آشپزخونه اصلااااا نمیتونم برم ،ماسک‌میزنم اسفند دود میکنم که بوی غذاها بره .ولی بازم به حال مرگ میفتم وقتی تو آشپزخونه کار میکنم

همسرم و دخترم بیشتر آشپزی میکنن، خودم کمتر.حاضری هم میخوریم زیاد

اما فقط آشپزی نیست،اصلا نمیتونم برم اشپزخونه،خوب کلی کار هست اونجا.


حتی وقتی آشپزی میکنن من تو پذیرایی هم خیلی حالم بده میشه

دکتر رفتم داروها کمی بهتر می‌کنه حالمو کوتاه مدت،اما الان دو ماهه وضع همینه

بیشتر میوه میخورم با مغزیجات.گاهی شیره ،عسل ،یا نون و پنیر 

بیشترین دغدغه ام اینه که با بتونم بو رو تحمل کنم و کار کنم ،همچین مشکلی داشتید؟ چه کارایی مفید بوده تو تحمل کردن راحت تر بوی غذا؟


در شگفتم از شخص متکبر که دیروز نطفه ای بوده و فردا لاشه ای است.   امام علی علیه السلام
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   دخترپاییزی8608  |  4 ساعت پیش
توسط   مهدیهامو  |  6 ساعت پیش