بابا نچراااال !! 😍😍 ایولا داری خووووشگلللل👌
اوکی عزیزممم منم از مادر همسرم یادگرفتم اون واژه رو 🤣🤣
دیگه نمیگم چشم
شهرزاااد کیف کردم از گزارشت دختررر بازم از اون کیف های همراه با کف 😂😂😂
امید است که من نیز رستگار شوم ! 😄
من که از ۵ پاشیدم باز بهمراه دخترک همیشه در صحنه ام 😄
اندکی اسنک درست کردم برای پسرجان
به اضافه ی فرنی
برس موها شو با سرکه و سپس با شامپو شستم احساس میکردم خییلی کثیفه 😬
بععععد لباسهای همسر که خشک شده بود آماده کردم
پسرمو بیدار کردم بهش فرنی دادم بخوره
و فقط تو شونه کردن موهاش (با شونه ی تمییییز😅) کمکش کردم و بستن یک دکمه ی سخت لاباسِش
آخه موهاش فِر و بلنده و در توان خودش نمیگنجه شونه نمودن
کفش هاشم تمیز کردم
بعد رفتن شون یکم جمع و جور کردم و بهمراه شیر دادن دخترم هردو یک ساعتی بیهوش شدیم بمعنای واقعی
بعد بیداری هم که رسیدگی به گل دختر
گذاشتن صوت قرآن
آمادیدنِ نهار
زنگیدن به مامانم
اومدن پسرم که یازده و نیم میاد
سرو ناهار
رسیدگی به گل دختر
و تااااازه از حالا شروع شدن کارها 🥲
خدایا همممه سالم باشن و خووووش