سلام سلام
صبح بخیر
خب من از دیروز فوق تنبلانه بگم 😬
صبح که مطابق معمول حوالی 6 بیدار میشیم و برای اهالی خونه چاشت آماده میکنم و راهیشون میکنم
بعد یکم نشستم پای گوشی و صبحانه خوردم با مامانم تلفنی صحبت کردم و کارهام رو شروع کردم
یسری لباس شب قبل تا زده بودم گذاشتم تو کشو ها (لباسهای خودم و همسرم موند)
چند تا کوله و جامدادی انداختم تو ماشین شسته بشه
هال و آشپزخونه رو مرتب کردم و جارو زدم
ظرفهارو شستم و روی کانتر و سطوح آشپزخونه رو دستمال کشیدم
ظرفهای شسته شده رو جمع کردم
نهار درست کردم
کوله هارو گذاشتم تو تراس خشک بشه
(کل کار خونه دیروزم اینا بود) و در حین این کارها کتاب صوتی گوش دادم
بعد باز نشستم پای گوشی 9 تا 11😖
محمد بیدارش بهش صبحانه دادم و نخورد و یکم صحبت کردیم و مشغول بازی شد و من باز گوشی 😖
ساعت 12 و نیم همسرم زنگ زدن گفتن محمد رو آماده کنم ببرم دم در که بیان دنبالش بعد هم علی و ثنا رو از مدرسه بردارن، علی وقت دکتر داشت بعد هم برن خونه مادرشوهر
محمد رو تحویل دادم و باز پای گوشی 😖😖(وقتی اول صبح استوری میزارم دیگه هی درگیر هستم تا شب با ریپلای ها و ادامه استوری ها و چک کردن که کی دیده و... دیروزم که شورش رو درآوردم)
2و نیم پارسا اومد و گفت از غذای من نمیخواد براش ناگت سرخ کردم، نهار خوردیم و صحبت کردیم و جمع کردیم
پارسا خوابید و من باز 1 ساعتی گوشی 😩 و بعد خوابیدم تا حدود 7
7 بیدار شدم هنوز گیج بودم یک قهوه با پارسا خوردیم و تا حالم جا بیاد ، ظرفهای نهار رو شستم و باز گوشی 😬
دیگه از یک ربع 8 نشستم پای درس تا 9 و ربع که بقیه اومدن
همراه درس شام هم خوردم راستی
ثنا و علی که خواب بودن تو ماشین و اومدن و باز سریع رفتن خوابیدن
با همسرم صحبت کردیم، علی گاهی ضربان قلبش بالا میرفت تو فعالیت و نفس کم میاورد و چند باری هم گفته بود درد گرفته موقع فعالیت یا ترسیدن و برده بودنش متخصص قلب، ظاهرا با معاینه و نوار و اکو تشخیص دادن مشکلی نداره اما تست ورزش هم نوشتن براش و گفتن اگر حساسیت ریه باشه مشخص میشه، نمیدونم واقعا مشکلی نبوده یا اینطوری گفتن ☹️ آزمایش هم نوشتن البته
اگر تونستید برای سلامتی همه ی بچه ها صلوات بفرستید
دیگه بعدش حموم رفتم و اومدم به پارسا و محمد شام دادم، همسرم شام خورده بود من که حموم بودم
جمع کردم و تا 12 با محمد کلنجار رفتم تا بخوابه
و البته خودم هم بینش به گوشی سر میزدم 😖