و سلام🥰🥰
این چند روزی که گذشت چند تا چالش بزززرگ رو پشت سر گذاشتیم. خداروشکر همش بخیر گذشت ولی خب خیلی ازم انرژی گرفت، چه روحی چه جسمی.
خداروشکر امروز روز اروم و خوبی بود.
از صبح دو سری ماشین روشن. کردم و پهن کرد، یسری دیگه هم تو ماشینه، احتمالا دو سری دیگه هم باید روشن بشه.
دوتا پتو بزرگ ها، هم تو ماشین جا نمیشن که فعلا به حمام منتقل شدن تا شب همسرم بشوره،
خونه مرتب بود( دیروز کمکی داشتم کل خونه رو. مرتب کردیم و تموم شد).
دیشب رفتیم واسه تراس توری خریدیم تا جلوی ورود پشه ها رو بگیریم. امشب باید نصبش کنیم.
امروز کلی لباس تا زدم و هنوز هم کلی مونده، منتظرم اقای مهدی بخوابه بلند شم لباسا رو تا بزنم و اگه زمان باشه یسری اتو بزنم.
واسه نهار مرغ گذاشته بودم، صرف شد.
شیر گرفته بودیم، جوشوندم و ماست درست کردم.
سبزی قورمه گرفته بودیم سرخشون کردم باید بسته بندیشون کنم برن فریزر.
عصر قراره بریم خرید، امیدوارم پارچه ای که میخوام رو. پیدا کنم،
جارو برقیمون سیمش جرقه زد و خراب شد، گذاشتیم شب ببریم تعمیر.
مودم خراب شد بردیمش تعمیر. شب باید بریم تحویلش بدیم
و مهمترین برنامه این روزها: انشالله فردا عصر میرم حرم و استارت خداحافظی با شیر مامان رو واسه اقای مهدی میزنیم. دعا کنین سخت بهش نگذره، مهدی فوق العاده پسر صبوریه، واسه همین وقتی قراره سختی ببینه دلم عزا میگیره، خدای مهربون خودش کمک کنه پسر کوچولوی قشنگم کمتر اذیت بشه.