2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043498 بازدید | 88177 پست
سلام بعد از چند روز غیبت حقیقتش یکشنبه آبجوش ریخت روم و جفت دستام و قفسه ی سینم سوخت =(  همش ...

سلام 

براتون ناراحت شدم. چهار سال پیش منم به شدت پاهام با اب جوش سوخت. بعد از گذشت چند سال تقریبا هیچ اثر سوختگی ازش نمونده هیچ پماد خاصیم استفاده نکردم. انشالله زودتر خوب بشید‌.


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام بعد از چند روز غیبت حقیقتش یکشنبه آبجوش ریخت روم و جفت دستام و قفسه ی سینم سوخت =(  همش ...

  ریحانه 

امیدوارم زودتر خوب بشی

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
💚هر روز با یک هدف بیدار شو تصمیم بگیر که بهترین باشي بهترینِ خودت! بزرگترین رقیب امروزت، دیروزِ ...

چقد موقعیت جدیدتو دوس میدارم 

آب و هوای منطقه کوهستانی نوش روحت 

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
تمرین سکوت... چقدر خوب. من این روزها تو این مرحله ام دوست دارم حرف های غیرضروریم کمتر بشه و فکرم منس ...

موفق باشی عزیزم 

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
واقعا کی میگه شیرینه😅🤦‍♀️ اتفاقا پسر منم کولیک داره دیانا جون  ی شب قنداقش کردم تا خود ص ...

امیدوارم  به راحت ترین شکل ممکن از این روزا گذر کنی  

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....
عزیز دلمممم😔😔😔 چقدر ناراحت شدم به قول خودت انشالله فردا ها روزهای بهتری باشه❤️❤️🙏🙏

نمیدونم چرا نشد اون پستتو ریپلای کنم


زهرا گلی 

همیشه به دورهمی با خانواده 

و

میزبانی شما برای مامان و‌بابا 

دياناهستم هر چه تبر زدی مرا زخم نشد !! جوانه شد  هرکجای ایرانی مراقب خودت باش .....

سلام خانما 

منم دیشب حسابی اخر شب بی حوصله کلافه شده بودم جوری ک انگار مغزم داشت خرد میشد تصمیم گرفتم امروز برم پیاده روی یکم هوا بخوره کلم پاشدم کارمو روبراه کردم ک واسه صبح کار زیادی نداشته باشم 

امروز بعد بیداری مرتب کردن خونه ناهار گزاشتم دو مدل واسه پسرم جدا 

اماده کردمش پیاده رفتیم مهد بعد گزاشتن پسرم پیاده ی مسیری رفتم برگشتم خونه هیچ کاری نداشتم تا برم دنبالش 

بعد برگشتن ظرف های ناهار شستم ی چایی دم کردم لباسشویی زدم اسفند دود کردم یکم انار دون کردم برا پسرم باز غذا گرم کردم دادم شام انداختم گردن شوهرم 

الانم میخوام یکم ورزش های زایمان انجام بدم بچه ها با دل های پاکتون دعا کنید زایمان راحتی داشته باشم 

صلوات هامو بشمارم کتاب بخونم قصه برا پسرم بخونم فعلا تا اینجا ایناست

میشه لطفا برام صلوات بفرستین  ممنونتون میشم

سلام   کارهای امروزم

فوتبال دیدم

حموم رفتم

ظرف شستم

ابچکون خلوت کردم

جا ادویه ای ها رو تمیز کردم

نمازا

داروها

نهار  پیتزا برا پسرم  ماهی شکم پر برا خودم

شام پختم

سالاد مکزیکی درست کردم

ذرت مکزیکی درست کردم

لباس شستم و پهن کردم

۷ صبح تا ۱۰ و نیم پیش مامان بزرگم بودم بیمارستان

پذیرایی مرتب کردم‌

خودم به یک نسکافه دعوت کردم

کلی ظرف شستم



من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام دوستان خوبم 

عید همگی مبارک ♥️

من یه مدت نبودم هم اینکه سرماخورده بودم شدید که هنوزم آثار سرفه هام هست و اینکه سر کارم هم شلوغیم. این دو روز تو خونه رو میخوام  شروع کنم به خونه تکونی 


صبحانه رو به بچه ها بدم ‌شروع کنم 

تا ساعت 1 ان شاء الله بکوب کار کنم 

بعد میام گزارش میدم بهتون ♥️♥️😘😘

ان شاء الله که تنتون سلامت دلتون خوش جیباتون پرپول باشه 

التماس دعا 

سلام  برنامم برا امروز 

نهار و صبحانه یکی بشه 

آبگوشت پختم خراب شد یعنی خوابیدم آبش خشک شد تو 

 زود پز نخوداش له کنم با میکسر بزارم برا تو سوپ و اینا

پذیرایی مرتب بشه 

اتاقم مرتب بشه 

اتاق پسرم مرتب بشه 

ظرفای امروز و دیشب شسته بشه 

سفره ی صبحانه جمع بشه 

آشپزخونه مرتب بشه 

پذیرایی برقی بشه 

آشپزخونه برقی بشه 

اتاقم برقی بشه 

همه جا طی کشی بشه 

سرویس بهداشتی شسته بشه 

میز نهار خوری شیشه پاک کن زده بشه 

نمازا 

داروها 


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام از امروز

دیشب مامان اومد خونمون خواهرم هم اومدن

وقتی میخواستم برن دخترش میخواست با بچه ها بازی کنه موند پیشمون

تا آخر شب سعی کردم شومیز مامان تموم شده که نشد

امروز صبح مامانم رفت

بچه ها بازی کردن و خونه رو ترکوندن

بعد صبحانه من نشستم پای چرخ و لباس مامان تموم شد.

بعدش شروع کردم تمیزکاری اتاق خودم خیلی بهم. سخته بود حسابی تمیز شد و گردگیری شد و جارو زدم. وسایل خیاطی هم رفت تو کمد(خیاطی دارم ولی باید پروژه م رو تحویل بدم بعد انشالله یه تایم میذارم برای خیاطی).


آشپزخونه و اتاق پسرا رو مرتب کردم جارو زدم

ظرف شستم

ظرفایی خشک جم شدن


برای نهار ماکارونی درست کردم

خودم روزه گرفتم

هال رو با کمک بچه ها تمیز کردم و جارو زدم

بچه ها موتور تمیزکاریشون روشن شده بود بهشون دستمال و شیشه پاک کن دادم هر چی سطح قابل تمیز کردن بود سه تایی تمیز کردن و نهایتا شیشه پاک کن خالی رو تحویلم دادن و رفتن دوباره سراغ بازی.

لباس کثیفا جم شد و لباسشویی روشن شد.

نماز خوندم

یکم استراحت کنم



از این به بعد:

نهارشونو رو بدم

اگه مهمون کوچولومون موند بعد نهار همه رو بخوابونم. اگه رفت اول پسرا برن حمام بعد بخوابن

خودمم یه دوش بگیرم

لباسها پهن بشه

با لپتاپ کار کنم

شب باید بریم خونه پدر همسرم 





سلام بچه ها 

من از ساعت ده تا الان کار کردم 

سه تا کابینت آشپزخونه رو ریختم بیرون، وسایلی که نیاز داشت شستم خشک کردم چیدم 

چهار سری ماشین روشن کردم 

روتختی، رو بالشتی، تشک و پتو شستم فقط موند یه رو تختی و دو تا پتوی دیگه که سنگینن نمیشه انداخت ماشین 

کمد اتاق رو ریختم بیرون، کوهی از لباسه 😭😭😭😭😭

میخواستم بعد ناهار مرتب کنم که یکی از اقوام زنگ زد گفت چکار میکنی گفتم خونه تکونی گفت من میام یه سر بهت بزنم 😑😑😑😑من مکث کردم و تو صحبتم گفتم غیر مستقیم من فقط این دو روز رو فرصت دارم ولی انگار نمیشنوه مصر بود که بیاد 


واقعا از این حجم بی درکی خونم به جوش اومده و عصبانیم 

ناهار بخوریم ببینم چی میشه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز