2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043498 بازدید | 88177 پست
سلام  هستم   گزارش فقط نمی دم  اخه کار خاصی نمیگنم فقط نهار و شام میپزم  فعلا ...

انشالا زودتر سرپا بشی من خیلی زود عادت میکنم حتی وقتی ک خواننده خاموش بودم الان دلم واسه شهرزاد ک زندگی خیلی راحتر میگرفت  یا اوین جون ک واقعا فعال و پرانرژی بودن تنگ میشه 

میشه لطفا برام صلوات بفرستین  ممنونتون میشم
دوستان چند روز پیش یکی از دوستان گفتند پادکست معرفی کنید من اینا رو تو یک کانال دیدم یادشون کردم الا ...

عزیزم دیدم دستت دردنکنه🌹🌹🌹

میشه لطفا برام صلوات بفرستین  ممنونتون میشم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



دوستان چند روز پیش یکی از دوستان گفتند پادکست معرفی کنید من اینا رو تو یک کانال دیدم یادشون کردم الا ...

در تکمیل لیست با ارزش شما باید پادکست رواق رو اضافه کنم. در ارتباط با روان درمانی اگزیستانسیال هست و فوق العاده مفاهیم جالبی رو در بر داره. من خودم با معرفی یه عزیزی تو همین سایت باهاش آشنا شدم و واقعا دارم لذت می برم. امیدوارم برای بقیه دوستان هم راهگشا باشه.

سلام من امروز این تاپیک رو ديدم...خیلی تاپیک خوبیه...منم امروز کلی کار کردم...چند روزی میشد بچه ها که میرفتن مدرسه با نی نی کوچولوم میخوابیدم تا نزدیک ظهر و قبل اومدنشون سریع ناهار میپختم...اما امروز نخوابیدم...ساعت ۷ و ربع که سرویس بچه ها اومد و رفتن مدرسه منم شروع کردم به کار کردن...اول سطل زباله ها رو خالی کردم و شستم...بعد تمام خونه رو گردگیری کردم...خدا رو شکر نی نی هم امروز خوب خوابید...بعدشم ناهار درست کردم...وسایل اضافه رو برداشتم...الان فقط جارو مونده و سرویس ها رو بشورم...الانه که بچه ها و شوهرم از راه برسن...

خدایا ممنونم که دستمو توی بدترین شرایط گرفتی و نجاتم دادی...  

بعد از مدت ها  که تو سکوت بودم دلم خواست دوباره بیام و گزارش بنویسم.

من روزای سختی رو پشت سر گذاشتم، ۵ ماه مهمون خانواده همسرم بودیم چون خونه جدید آماده سکونت نبود و روزمرگی من خلاصه می شد به درس و کارای دانشگاهم و در کنارش به خاطر تصادفی که کرده بودیم و چند تا اتفاق بد دیگه افسردگی بدجوری منو اذیت می کرد.

خداروشکر تونستم با روان درمانی و دارو درمانی در کنار هم اون مقطع رو بگذرونم♥️

اما از امروز بگم :

صبحانه خوردم

روتین پوستی انجام شد 

رفتم باشگاه

برگشتم یه تماس با دوست عزیزی که به زودی دفاع داره گرفتم و تجربه هامو باهاش در میون گذاشتم

ظرفای آبچکون رو گذاشتم سرجاشون

ظرفای صبحانه رو شستم

تخت و اتاقمون رو مرتب کردم

دوش گرفتم

لباسشویی روشن کردم

در ادامه روز:

روی مقاله ام کار کنم

لباسا پهن بشن

ناهار خورده بشه

غذا و چای حاضر بشه که همسرم از سرکار اومدن صرف بشه

ظرفای شام شسته بشه

بازم رو مقاله کار کنم

کمی در مورد زبان خوندن بیشتر تحقیق کنم که از ماه بعد شروع کنم

قرص ها خورده بشه

روتین پوستی انجام بشه 

و خواب🌛


سلام شبتون بخیر

امروز صبح بیدار شدم وسایل علی جون رو حاضر کردم با باباش رفت مدرسه.

تا فایزه بیاد یکم خوابیدم

فایده اومد یه چایی دم کردم و سریع صبحانه خوردم و رفتم بیرون. چند تا کار اداری داشتم که بسیاااار انرژیم رو گرفت و راستش خوب هم پیش نرفت🥴🥴🥴.

برگشتم خونه 

با هم نهار خوردیم

یکم با فایزه گپ زدیم

اون رفت و ما هم خوابیدیم


بیدار شدم یکم با لپتاپ کار کردم

یه فایل روچک نهایی کردم و فرستادم.

یه مبحث هم اضافه شد که انشالله آخر هفته باید روش کار کنم.

دوتا مبحث تقریبا بسته شدند. احتمالا بعدا کار داشته باشه ولی فعلا دیگه کاری ندارن.

یکم ذهنم از این بابت جمع و جور شد.

علی جون رو بیدار کردم تکالیفش رو انجام داد و فرستادیم برای معلمش.


ماشین دست من بود، حاضر شدیم رفتیم دنبال همسرم

برگشتنی میوه و سبزیجات خریدیم

رفتم لوازم آرایشی بگیرم، قیمت فروشگاه نتی بهتر بود نخریدم

اومدم خونه و سه تا کرم و یه ماسک مو نتی سفارش دادم انشالله اواسط هفته دیگه میرسه دستم.


نهار مرغ داشتیم زیاد بود ادامه شو گرم کردم و شام خوردیم.


فردا مامانم میاد خونمون و خونه از صبح ترکیده بود.

شروع کردم اول حال رو جم کردم و جارو زدم

آشپزخونه رو مرتب کردم جارو زدم

ظرفاش موند

سبزیجات و میوه هم موند نشستم، گذاشتم تراس فردا بشورم

اتاق علی که شده بود کوه اسباب بازی و لباس

همه رو مرتب کردیم علی جون خودش اسباب بازی فکریهاش رو مرتب کرد کیفش رو آماده کرد

اتاق خودم هم وسایلش بهم ریخته بود مرتب کردم و جارو کشیدم

یه ست دیوار کوب داشتم ، همسرم نشست گیره های پشتش رو درست کرد و آماده نصب شد

قابهای راهرو رو برداشتم انشالله اونا رو بجاش نصب کنم.(هفته پیش یکی از قابهای راهرو شکست و نامتقارن شدن، این شد که دیوارکوبها حاشون رو‌ میگیرن).


برای نهار فردا آبگوشت گذاشتم.

یسری لباس شسته و پهن شد.


دیگه خاموشی زدیم بقیه موارد موند برای فردا.


فردا:

میوه و سبزیجات شسته بشه خشک بشه بره یخچال.

سرویس شسته بشه

ظرفها شسته بشه

خودم دوش بگیرم

نهار. آماده بشه و صرف بشه

مامانم احتمالا ظهر میرسه 

عصر برای مامان ادامه شومیزش رو بدوزم

انشالله اگه بشه فردا شب یه حرم با هم بریم


سلام بعد از چند روز غیبت

حقیقتش یکشنبه آبجوش ریخت روم و جفت دستام و قفسه ی سینم سوخت =( 

همش درگیر دکتر و بیمارستان و پانسمان بودم

البته خداروشکر سطحین و مشکل خاصی نیست فقط باید مراقب باشم عفونت نکنن 

ولی خوب احساس میکنم جاشون میمونه و ازین بابت خیلی ناراحتم =(🥲

از دوشنبه نرفتم بیمارستان به جاش به یکی سپردم جام بره حضوری بزنه ( میدونم خیلی کار زشتی کردم🥲ولی متاسفانه از نظر استادا ، دانشجو یه موجود اهریمنیه که هیچ چیزی نباید از پا درش بیاره . حتی اگه نصف بدنش با آبجوش سوخته باشه و نتونه لباس بپوشه و در صورت حضور تو بخش که خودش پر از الودگیه ، احتمال عفونتشم میره بالا)

احتمالا از شنبه برم سر کلاس دوباره ( انشالله که افمون کنن از دوشنبه بریم🥲)

ازین بابتم اعصابم خورده . برای معاینه رفته بودیم بیمارستان سوختگی ای که اموزشی دانشگاه خودمونه و ۲ تا از استارژای پسر هم تو اتاق معاینه ی دکتر بودن وقتی دکتر داشت معاینم میکرد .با توجه به این که سینه هام سوختن ،امیدوارم در ادامه ی مدت تحصیلم هیچ وقت با هم تو یه بخش نباشیم 😑😑😑😑😑

خلاصه که کار مفید خاصی نداشتم تا الان

جز اینکه شاید رو هم تو ۲ سه روز اخیر ۲ ساعت درس خوندم

بقیش تو گوشی بودم و یا بازی میکردم ، یا پادکست گوش میکردم

امیدوارم فردا ها روزای بهتری باشن

شبتون بخیر

ساصبرُ حتی یعجز الصبرُ عن صبری...ساصبرُ حتی یاذنُ الرحمنَ فی امری...ساصبرُ حتی تذوبُ الجبالَ من صبری...ساصبرُ حتی یعلمُ الصبرَ انّی صبرتُ علی شئ امرُّ من الصبرِ..!
سلام بعد از چند روز غیبت حقیقتش یکشنبه آبجوش ریخت روم و جفت دستام و قفسه ی سینم سوخت =(  همش ...

عزیز دلمممم😔😔😔

چقدر ناراحت شدم

به قول خودت انشالله فردا ها روزهای بهتری باشه❤️❤️🙏🙏

جافکری هم پادکست خوبیه

اگه هم پادکست زبان میخواین گوش کنین ، real life english رو دوست داشتم . گویشش خوبه برای تقویت زبان

ساصبرُ حتی یعجز الصبرُ عن صبری...ساصبرُ حتی یاذنُ الرحمنَ فی امری...ساصبرُ حتی تذوبُ الجبالَ من صبری...ساصبرُ حتی یعلمُ الصبرَ انّی صبرتُ علی شئ امرُّ من الصبرِ..!
سلام بعد از چند روز غیبت حقیقتش یکشنبه آبجوش ریخت روم و جفت دستام و قفسه ی سینم سوخت =(  همش ...

وای عزیزم خیلی ناراحت شدم واقعا از اتفاق پیش اومده😞.

انشاالله زود زود خوب میشی فقط باید مراقب باشی اگر پانسمانی چیزی داری به موقع عوض کنی شستشو بدی.

جاش هم نمیمونه خیالت راحت.اصلا استرس نده به خودت🌱.

💚هر روز با یک هدف بیدار شو

تصمیم بگیر که بهترین باشي

بهترینِ خودت!

بزرگترین رقیب امروزت، دیروزِ خودته

پس سعی کن بهتر از دیروزت باشی...

🔹دوشنبه خودم رانندگی میکنم به مدرسه ای در یه منطقه کوهستانی، این هفته به خاطر برف واقعا عالی و قشنگ شده بود حسابی لذت بردم، البته با کمی استرس.

سه شنبه

🔹قالی‌ها از قالیشویی اومد

🔹تغییر دکور دادیم و فرشها باز شدن

🔹دلم میخواست تی وی رو مدتی از هال جمع کنیم و منتقل کنیم به یکی از اتاقها ولی موافقت نشد(هرچند اینجا هم که هست اصلا نگاه نمی‌کنیم)

🔹یه دور لباسشویی روشن شد

🔹کلی لباس اتو شد

🔹روزی حداقل یکساعت اختصاص داده میشه به کار خونگی

🔹خانوادگی موهامون کوتاه کردیم

🔹همه جا جارو شد

🔹یکی از گلهای خیلی قشنگم سرمازده شده منتقل کردم جای گرمتر

🔹یه کتاب خلاصه کردم

🔹چند ساعتی خرید رفتیم

🔹نان خانگی درست کردم 

🔹سرویس شسته شد+دستمال کشی دربها

🔹گاز تمیز شد

🔹ظرفها شسته شد

امروز 

🔹نماز خونده شد+رسیدگی‌های شخصی+لقمه مدرسه 

والان توی راه هستم

🌺شاد باشید

        🍀با خودت قهر نکن بانو! 🍀هرروز صبح مقابل آینه به فکر زندگی که باید میداشتی و نداری،کارهایی که باید میکردی و نکردی،و روزهایی که از عمرت گذشت و به سن و سالت افزود نباش🍀یک روز هم برای خودت باش... آزاد و رها...🍀فکر کن قرار نیست هیچ مردی برایت مردی کند🍀خودت مرد خودت باش...🍀 تو هنوز هم در اعماق وجودت،آنجا که پر از دلشوره و تشویش است، آنجا که سرشار از اندوه است،هزاران آغوش پنهان کرده ای که جان می بخشد🍀زندگی از تو جریان خواهد گرفت🍀 نگاهت هنوز هم آرامش را در هر دلی می ریزد🍀هنوز هزار هزار دل،در پیچ موهای مجعدت سرگردانند🍀با خودت قهر نکن بانو!🌸تو هنوز زیباترینی🌸                                                        💞خودت را دوست بدار💞
ممنون از معرفی عزیزم.فقط از چه برنامه یا سایتی دانلودش کردید؟

عزیزم اپلیکیشن castbax.کست باکس رو نصب کنین ..هرانچه موضوعات مختلف وهرنوع کتابی  بخواین داخلش هست ..من جمله اپیزود رواق

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   مهدیهامو  |  2 ساعت پیش
توسط   قندخالص  |  59 دقیقه پیش