*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

سلام من زهرام ۳۰ سالمه ی دختر ۷ ساله ب اسم النا و ی دختر ۲.۵ ساله ب اسم حلما دارم 

امروز دیدم ی عالمه سیب زمینی داره خراب میشه درست خلالی کردم و نیم پز رفتن فریزر

صبحانه خوردیم و جمع شد 

بچه ها رو بردم حمام

ناهار کباب تابه ای درست کردم 

قبل صبحانه رفتم روی ترازو و شدم ۷۵.۹۰۰ تقریبا ۶ کیلو مونده 

ایشالا ناهار بچه ها رو بدم و اگه بشه بخوابم

شام خورشت نخود فرنگی میزارم ایشالا

سلام عزیزم

خوش اومدین

چه خوب شیوه فریز کردن سیب زمینی بلد نبودم. ممنون که گفتین 🙏🙏🙏🙏

البته خورش نخود فرنگی هم بلد نیستم 

🌹🌹

سلام دوستان خوبم ♥️

من امروز ساعت 5 رسیدم خونه 

سرویس، شستم 

ظرفها رو شستم 

چای دم کردم 

شام باید درست کنم، احتمالا آبگوشت درست کنم 

فعلا خسته م 😅

خونه تقریبا تمیزه و من نمیخوام امروز به خودم فشار بیارم.

تا آخر شب 

شام درست کنم

 جونگ میونگ ببینم 

جدول ضرب بپرسم از بچه ها 

نماز 

مسواک 

سلام دوستای گلم . ❤

امیدوارم حال دل همتون خوب باشه . ❤❤

ممنون از همگی بابت تسلیت ها و همدردی هاتون ❤❤

ممنون که همیشه به یادم بودید ❤❤❤

ممنون که هستید ❤❤❤

دلم برای تک تک تون تنگ شده بود ❤❤❤

حالم رو پرسیده بودید 

بگم که حالم بد نیست اما خوب هم نیستم 

حالم رو حتی نمیتونم توصیف کنم خدا برای هیچکس نیاره 

لحظاتی خوشحال و شاد هستم و فکر می‌کنم همسرم هستش و داره استراحت میکنه یا رفته بیرون  ،تا اینکه یهو یادم میاد که همسرم ....نیستش،نیستش

 یه غم بزرگ تمام وجودمو فرا میگیره غمی که حتی نمیتونم باهاش اشک بریزم فقط،چند لحظه خاموشم میکنه 😔

با تمام این غم و غصه ها که درونم پر کرده ،مجبوووورم که بلند شم بلند شم و ادامه بدم  و تلاش کنم تا برسم برسم به لقا 

تنها انگیزه ام  برای زندگی پسرام هستن و

و  امید دیدار دوباره 😍 و از این بابت خدارو شاکرم 

اینایی که گفتم حال باطنیم بود

 و اما  ظاهرا خوشحالم  و شاد 

مثل همیشه با پسرا میگم میخندم و هر روز مهمون دارم و کارای خونه رو با شوق و انرژی  انجام میدم و خاطرات خوبمو مرور میکنم و لبخند میزنم 🙂

و اما 🤩🤩🤩

کارشناسیم رو گرفتم و قراره توی آزمون های استخدامی آموزش و پرورش شرکت کنم امیدوارم که قبول شم 😍😍

 گواهینامه رانندگی ثبت نام کردم و آین نامه قبول شدم و ان شاءالله شهری رو هم قبول میشم 😬

یه دوره کمک های اولیه هلال احمر هم رفتم و تزریقات رو هم یاد گرفتم 😊

همیشه میخواستم بیام پیشتون گزارش،بدم چند دفعه هم شهرزاد جون پیشنهاد دادن  ولی تصور اینکه گزارشی بدم که  کارای مربوط به همسرم نباشه توش بدرقه کردن همسرم نباشه توش صحبت کردن و چای خوردن با همسرم نباشه حالم رو بد می‌کرد و نمیتونستم بیام 

 منو ببخشید که دلنگرانتون کردم 

🖤🖤🖤🖤🖤🩶🖤🖤🖤🖤🖤

شما لطف دارید عزیز جان

پرنده ها همچنان هستن

کار صدف هم گره خورده به سه تا آدم بدقول😬 و این باعث شده مدتی کارا تعطیل باشه

عوضش ب درسام بیشتر میرسم و یه سری کارای خوب کردم

توکل بر خدا. ان شاالله خدا برا همه‌مون خوب بخواد

اره سلامتی خودم در اولویته و ارامشم 

❤💚🌺

سلام دوست گرامی

بابت همسرتون تسلیت میگم و از خدا برای شما بهترین ها رو میخوام و مطمئنم که بهترین ها هم رقم میخوره

فقط خواستم بگم شما الان فرشته روی زمین برای پسراتون هستین ، منتها بال ظاهری ندارین

اینکه دارین توانمندی هاتون رو تو زمینه های مختلف زیاد میکنین خودش "بال " هست و انشالله خدا خودش مسیر استفاده ازش رو براتون هموار میکنه 

اون زمینه هایی که دوست دارین درش مطالعه داشته باشین رو بگین شاید من یا بقیه دوستان کمکی یا تجربه ای داشتیم که به کار شما هم اومد 

زندگی تون غرق نور و عشق باشه 🍀🍀🍀🍀🍀

وقتتون بخیر. 🌼🌼

من صبح زودتر بیدار شدم یه اداره ای کار داشتم رفتم و برگشتم. 

یکی از کارمندای اونجا یه بچه چند ماهه رو تو گهواره اش گذاشته بود و با خودش اورده بود. دفعه های قبل هم که رفته بودم دیدم بچه اش رو همراش اورده. 

واقعا پیش خودم شرمنده شدم که چرا من که بیرون شاغل نیستم انقد غر میزنم.‌

کارهایی که امروز باید انجام بدم:

درست کردن عدسی برا پسرم، گوجه و سیب زمینی برا شوهرم، شولا کشک برا خودم 🙃

شستن ظرفها بلافاصله بعد غذا 

تمیز کردن کابینتها (یه هفته ست این قورباغه جلوی رومه 😐)

درست کردن مربای انجیر (امیدوارم خوب دربیاد تا حالا درست نکردم)

زنگ زدن به یکی از دوستانم که چند ماهه بهش زنگ نزدم و میدونم الان حسابی از دستم دلخوره.

سلام پاییز عزیزم چقدر خوشحال شدم پیامتونو دیدم همیشه فکرم پیش شما بود وبهتون فکر میکردم والبته دعا گلم .

اول اینکه خدابهتون صبر بده عزیزم .دوم اینکه تو وجود شما توانایی پدرو مادر بودن وجود داشت که انتخاب شدین پس محکم وقوی باش الان شما برای پسراتون هم پدری وهم مادر پس سعی کن کم نیاری وبا قدرت پیش برو.چقدر خوشحالم که برای گواهینامه اقدام کردی وماشالله قبولم شدی شهری که چیزی نیست آزمونم قبول میشی حتما.بیا اینجا از روزمرگی و دغدغه هات برامون بگو یجورایی سبک میشی و انگیزه میگیری برای کارهات.من یه مدت هست ترک نمازم دارم سعی میکنم به موقع بخونم ودیگه ترک نکنم.فقط یه  تلنگر لازمم.پاییز عزیز مواظب خودت وبچه هات باش .خدا همسر عزیزتم رحمت کنه گلم

خسته نباشی عزیزم .منم میرم مریا انجیر درست کنم اگه زحمتی نیست میشه بگی وانیل وزعفران میزنی یا نه؟من تو چندتا از دستورهای اینترنتی دیدم ولی نمیدونم خوب میشه یانه؟

@پاییز۷۵.ممنون یادگرفتم

راستی گزارش دیروز من .صبحانه خورده شد.ظرفهاشو شستم .نهار درست کردم .سبزی خورشتی شسته شد وبسته بندی کردم.آشپزخونه جارو شد کابینتها دستمال کشیدم.این وسط ها قرص هامو میخورم کم خونی هم دارم.سرم گیج میره.لباس ها توسط دخترم (لباسشویی)شسته شد وپهن کردم.همسرم میگه لباسشویی وظرفشویی دختراتن بهت کمک میکنن دیگه😅🤣لباس ها جمع شد.اوتویی ها مونده هنوز.به گلهام آب دادم امروز فرصت بشه بعضی گلدونا باید عوض بشن.مربای انجیر میخوام درست کنم برای اولین بار البته ...بچه هارو ببرم حموم یک روز در میون میبرم معمولا .فعلا همینا یادم هست واینکه نهار چی درست کنم احساس میکنم لیستم خیلی تکراری شده.آوین جون توگزارشاش مینوشت مثلا کلم پلو خورده شد من از گزارشهاش ایده میگرفتم کجایی خواهر بیا باز برامون بگو ...منتظریم

ممنونم💚

راستش خودمم از نت دستورش رو گرفتم و نمیدونم خوب در میاد یا نه. من وانیل ندارم فقط زعفرون میزنم. 

یه بار جاریم درست کرد و واسم فرستاد زعفرون و وانیل نداشت اما بازم خوشمزه شده بود. 

روم نمیشه زنگ بزنم بهش دستور دقیقشو بپرسم. 😬

سلام دوستان عزیزم

گزارش روز گذشته ۵/۲۲:

ساعت 6:30 همسرم بیدارم کردن ک آمپولمو بزنن و برن سرکار
آمپولمو زدم
روتین پوستیمو انجام دادم
میانوعده همسرم رو آماده کردم و فرستادمشون سرکار
زباله ها رفتن بیرون
صبحانه خوردم
نت گردی کردم
آبچکان رو جمع کردم و ظرفهای شام دیشب و صبحانه امروز رو شستم
سینک شسته و خشک شد
نهار خوری مرتب شد و دستمال کشی شد
ظاهر کابینتها دستمال کشی شد
آنا جون بیدار شد دست و روش رو شستم و لباسشو عوض کردم و موهاشو شونه زدم
رفتیم کنار اردک ها بهش صبحانه دادم و یکم با اردکها بازی کرد
لباسهای بند رخت جمع شدن و سر جاشون رفتن
اتاق آنا یکم نا مرتب بود ک مرتب شد
لباسشویی یدور لباس شست و آویزون شدن
نهار کشک بادمجون درست کردم
با آنا بازی کردم و در حین بازی نهارشو دادم

همسرم اومدن و نهار خوردیم و استراحت کردیم

داروهامو خوردم

ی سر خونه مامانم اینا زدم

ی چندتا خرده کار توی شهر داشتم ک انجام شد

این پروسه تقریبا تا ساعت 7طول کشید ک یهو همسرم زنگ زدن ک پدر و مادرشون دارن میان خونمون

حالا من موندم و یک خونه ترکیده

رفتم آنا رو برداشتم و رفتم سمت خونه

تا خونه رسیدم همسرم مقدمات شام رو آماده کرده بود و شام رو گردن گرفت

آبچکان رو جمع کردم

کلی ظرف شستم

خرید هامو جابجا کردم

آشپزخونه رو مرتب کردم و نهار خوری دستمال کشی شد

آشپزخونه و سرامیک های کف هال رو جارو و طی کشی کردم

هال جمع و جور شد

کنسول و آینه اش مرتب و دستمال کشی شد

همسرم شام رو درست کردن و رفتن باشگاه

منم ی چرخ توی خونه زدم، نامرتبی ها مرتب شد

چایی و میوه آماده شد

سبزی پاک کردم و شستم

ب گلهام آب دادم

ملزومات شام رو آماده کردم

مهمونامون اومدن و همه چی خداروشکر خوب بود

امروز هم تا ساعت 8 خواب افتادم و درکمال تعجب دیدم همسرم هم خواب افتاده و سرکار نرفته

سریع براش لقمه گرفتم و فرستادمش سرکار

الانم برق قطعه، منتظرم بیاد و کارهام رو شروع کنم🥰