سلام از ظهر تولد😁🥰.
صبح میخواستم برم دنبال کارای اداریم، دیدم اقای همسر یادش رفته ماشین رو برام بزاره🙄😐. فقط اداره بیمه که نزدیک خونه بود رفتم گفت باید بری اداره کار که سمت دیگه شهر هست، منم دیگه قیدشو زدم گفتم باشه شنبه میرم.
رفتم سوپری یسری وسایل برای کیک خریدم و. برگشتم خونه.
شروع کردم تمیز کردن خونه، پسرا رو سپردم به فایزه اول تراس رو خالی کردم و حسابی تمیزش کردم
بعدش جلو درب ورودی و جا کفشی و اون قسمت رو حسابی تمیز کردم. بعدش کمد دیپاری رو خالی کردم و پاکسازی شد و برنجها جاشون گرم بود فرستادمشون برن تراس، و دوباره کمد رو چیدم، کمد یه نفسی کشید😁🙄.
بعدش کشوهای زیر میز تی وی رو ریختم بیرون تمیز کردم دوباره چیدم، خروجی هاشون رو هم خارج کردم.
سرامیکا دستمال کشیده شد، همه خونه رو. جارو زدم
یه پتو انداختم ماشین
یسری لباس شستم باید پهن بشه
پسرا رو حمام بردم
فایزه زحمت نهار رو کشید و کلی این وسط با بچه ها بازی کرد که اجازه بدن من کارا رو. انجام بدم.
اشپزخونه هم مرتب شد ولی داخل کابینتها و یخچال موند، بقیه سطوح و گاز کاملا تمیز شد.
نهار خوردیم و فایزه رفت
یه ساعتی بخوابم
بعدش باید کیک درست کنم و خمیر پیتزا درست کنم
هنوز کادوهای علی جون رو کادو نکردم.
فعلا لباسهای داخل ماشین رو. پهن کنم بعدش میخوابم