دوستای خوبم سلام
من و همسرم 8 ساله که ازدواج کردیم.با عشق ازدواج کردیم و خیلی عاشق هم بودیم و البته هستیم.
یه دختر سه ساله هم دارم.
همسرم فوق العاده اجتماعی و خوش مشربه و خیلی اهل گردش و تفریحه و دست و دلباز هم هست ....ولی من خیلی روحیه ی شادی ندارم خیلی الکی بدبین و مشکوکم اصلا ذهنم مسمومه باورتون میشه اصلا نه اهل موبایل بازی و نت هست حتی آدرس ایمیل هم من خودم براش ساختم.....
نمیدونم چیکار کنم گاهی اوقات حس میکنم داره به زور تحملم میکنه از بس که اخمو و بداخلاقم...
هر موقع که بیاد خونه هر قدر هم خسته باشه میگه تا من دوش بگیرم آماده شید بریم بیرون یه چرخی بزنیم....
کلا اخلاق خوب زیاد داره اینا رو اول گفتم که بدونین من کاملا این موارد رو میفهمم ولی........................
من از لحاظ عاطفی خیلی حساسم و گاهی اوقات نیازهای عاطفی من برآورده نمیشه خیلی وقتا بهش گفتم ولی فقط تا یه هفته...........
توی جمع خیلی خوب و مهربون برخورد میکنه ولی تو حریم خصوصی خودمون سرده..........
منم تلافی این کاراشو با اخم و ترشرویی کردن درمیارم ........
خیلی از دست خودم و کارام خسته هستم مثل یه بچه ی 2 ساله رفتار میکنم واقعا گاهی اوقات عمدی اذیتش میکنم .....
تر خدا بگین چیکار کنم که بتونم روحیه ی شاد و خوبی داشته باشم و به بهتر کردن زندگیم کمک کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می ترسم کم کم با این رفتارام از خودم برونمش.
مرسی ببخشید خیلی پرحرفی کردم.
خداي مهربانم مگر داريم لحظه هايي از اين شيرينتر لحظه هايي ناب از جنس حس زيباي دوباره مادر شدن ❤️❤️خدايا اين حس و حال ناب رو نصيب همه ي دوستانم بگردان🙏🏻