چهار ماهه زايمان كردم شوهرم قبلا خيليي نازمو ميكشيد و هوامو داشت اصلا تحمل ناراحتي منو نداشت ولي از وقتي دخترم اومد من روز به روز كمرنگ شدم مخصوصا يك ماه پيش هم با مادرش حرفم شد از اون موقع يك ماهه سمتم نيومده خيليييي سرد شده حتي بوس و بغل معمولي هم نداريم قبلنا وقتي ميومد خونه جلوي در حتما بغلم ميكرد و ميبوسيد، شبا قبل خواب بازم بغلم ميكرد و ميبوسيد و شب بخير ميگفت ولي تو اين يك ماه مخصوصا همه اينا تعطيل!! رابطه جنسي هم كه اصصصصلا. حرف زدنمونم فقط با اجبار و بيشتر در مورد كاراي دخترمه. خيليييي ناراحتم اصلا انتظارشو نداشتم اينجوري بشه! واقعا شكستم خورد شدم هر شب اشك ميريزم يكي دوبارم رفتم سمتش ميگه ميخوام يه مدت تو خودم باشم! چيكار كنم دارم دق ميكنم وضعيت روحيم اصلا خوب نيست اين چهار ماه دخترم همش مريض و بي قرار بوده افسرده شدم خستم كرده بعد زايمانم كم خوني گرفتم تو اين وضعيت بد روحي و جسمي شوهرم پشتمو خالي كرده.بعضي وقتا فكراي بيخود مياد تو سرم ميگم دوست دارم به تلافي اين رفتاراش بهش خيانت كنم با يكي دوست بشم در حد تلفني ولي حتي از گفتنشم چندشم ميشه نميدونم چيكار كنم
به اعصابت مسلط باش آقایون اکثرا همینطورن
افسردگی بعد زایمان دوطرفس هم مردو اسیر میکنه هم زنو صبور باش
والا حاملگی و درد و زایمان و شب بیداری و بچه داریش مال خانوماس ...ناز و عشوه اومدنش مال آقایون...احححح...اخه چرا انقد مردای ایرانی مغز فندقی ان
هميشه منو عشقمو جونم و عزيزم صدا ميزد خيليي خيليي كم پيش ميومد اسممو بگه ولي الان فقط خيلي سرد اسممو خالي ميگه مثل دوتا غريبه ، حالم خيلي بده انگار از آسمون افتادم زمين تحمل اين رفتارا رو ندارم من خيلييي بهش وابسته بودم خيلييي نازمو ميكشيد و لوسم ميكرد الان واقعا احساس كمبود دارم
بگو پس من می رم خونه بابام تو تنها باش راحت باشی
عزيزم ؟ شوهر كيلو چند؟؟؟؟ خوب ولش من يك مدت تو هم محل نده ببين چه سريع درست ميشه
چرا خيانت؟؟دختر به اون قشنگي وقتت رو بزار واسه اون حال كن
مرد ها احمقن افسردن
يك مدت هم ميرن تو غار تنهايي بايد ولشون كني
با دخترت مشغول شو
حالا تو يك هدف داري من چي كه بچه ندارم و اينجوري شديم
چه كنم
هم شما الان افسرده هستی هم اینکه شاید چون با مادرش بحثت شده هم یکی از علت هاش باشه ....ولی توروخدا حرف خیانت و این چرت و پرت هارو نزن ...بعدم فکر قهر و اینچیزاهم نباش چون بدتر میکنه ماجرارو یه مدت به حال خودش رهاش کن
با اينكه خوب ميدونه تقصير مامانش بوده باهام دعوا كرده و رفته پشت سرم كلي حرف گفته ولي از من ناراحته!! كلا وقتي با مامانش اكي باشم خوشحاله و خيلي دوستم داره وقتي با مامانش قهر باشم دنيا رو سرش خراب ميشه ميره تو خودش نميتونه دوستم داشته باشه
شوهر منم همین شده بود
ببین فقط خودت میتونی بسازیش
از دست هیچکس کاری برنمیاد تو این مورد
