2777
2789
عنوان

تفاوت سنی زن و شوهر چقدر مهمه

| مشاهده متن کامل بحث + 45957 بازدید | 119 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



منم با مامان سحر موافقم
فاصله سنی زیاد خوب نیست ما هم 10 سال اختلاف سنی داریم و من تو اوج جوانی و هیجان و همسرم که این دوره رو گذرونده نمیتونه خودشو با من هماهنگ کنه و این باعث تعارض شدید بینمون میشه
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
همونطوری که در بیشتر نظرات اشاره شد بستگی به طرفین داره.
مطلق سن نمیتونه تاثیر گذار باشه.

ولی یه نکته جالب که از برکات همین ماه مبارک بهش توجه پیدا کردم اینه که تو قرآن وقتی خدا میخواد از همسرای بهشتی توصیف کنه میگه:...عربا اترابا.... یعنی همسرانی جوان و همسن و سال خودتون!
وقتی وصف بهشتیش این باشه یعنی خوبه دیگه!

من و شوشو 3 ماه اختلاف سن داریم.
9 ساله ازدواج کردیم.
20 ساله بودیم هر دو.
یه پسر 5 ساله داریم.
یکی دیگه هم تو راه...

در مواحهه با مشکلات، نمی تونم بگم فکر میکنم اگه اختلاف سن بیشتری داشتیم اون مشکل رو نداشتیم چون میبینم تو هر زندگیی به نوعی مشکلاتی هست.

اما در کل خیلی راضیم

برگردم عقب باز هم همین تصمیم رو میگیرم

ما خیلی همفکر و همراهیم چون نیازامون با هم پیش میره

سلام. ما 10 سال اختلاف سنی داریم.اصلا راضی نیستم.من 24 سالم و خیلی شیطونم ولی ایشون..... حتی تو روابط جنسی هم مشکل داریم. البته یه مزایایی هم داره ولی معایبشم زیادن. خیلی احساس تنهایی میکنم چون به هیچ کدوم از نیازهام پاسخ گفته نمیشه....
سلام

من و شوهرم هم سن هستیم . خیلی مثل هم هستیم و بیشتر فکر می کنیم داریم بازی می کنیم تا زندگی . شکر خدا خیلی خیلی خوب حرف هم رو می فهمیم و علائق ایده ها ارزوها و خنده ها مون شبیه همه . گوش شیطون کر وقتی با همیم لحظات رو نمی فهمیم بس که می خندیم یا از خاطرات می گیم یا از رویاهامون................ یکی من می گم یکی اون. وای می ترسم خودم خودمون رو چشم بزنم . شکر خدا ولی خب مشکلاتی هم داریم مثلا من فکر می کنم اگر او بزرگتر بود می دونست تو روابط اجتماعی بهتر رفتار کنه و یا اینکه غرورش کمتر بود و موفق تر بودو اینکه اگر از من بزرگتر بود حد اقل اول ازدواج با دست پری اومده بود خواستگاری و منم مجبور نبودم از همون اول با اون تموم سختی ها رو تحمل کنم . چون خیلی هم سختی کشیدیم و البته بیشتر من. حالا 30 سالمونه و از 21 سالگی با هم بودیم............ راستی یه چیز دیگه نمی دونم چرا فکر می کنم دوست داشت زنش یه چند سالی از خودش کوچیک تر می بود شاید برای اینکه تموم مردا اینجورین . الان مشکلی ندارم ولی می ترسم در اینده که بزرگتر بشیم و چون منم زن هستم زودتر شکسته بشم.بعد اون بره و .... . وای از من......................
توکلت علی الحی الذی لا یموت
یه چیز دیگه .......... تصمیم گرفتم بچه دوم هم بیارم ولی وقتی فکرش می کنم عادیه که یه زن 30 ساله 2 تا بچه داشته باشه ولی اگر یه مرد 30 ساله بخواد دو تا بچه داشته باشه همه تعجب می کنن و شاید جلو همکاراش که اکثرا اختلاف سنی زیادی با خانوماشون دارن و نهایتا یه بچه کوچیک دارن با و جودیکه خیلی ازش بزرگترن پیشش یه جوری باشه..............!
توکلت علی الحی الذی لا یموت

من از شوهرم دقیقا 2 سال و 5 ماه و 15 روز بزرگترم.
اما هیچ وقت به هیچ کس نگفتم همسنیم یا من کوچکترم.
هر چند هر وقت هم میگم من بزرگترم هیچ کس باورش نمیشه. چون من کمتر از سنم نشون میده و همسرم بیشتر از سنش.
زمان خواستگاری 21 سالش بود.22 سالش بود عقد کردیم و 24 سالش بود ازدواج کردیم.

درسته بعضی وقتا حس میکنم من بیشتر از اون و زودتر از اون بعضی مسایل رو درک میکنم. اما خب من فکر میکنم در شرایط عادی هم زنها بهتر و زودتر از مردها مسایل رو درک میکنند و تصمیم گیری بهتری تو شرایط بحرانی دارند.
اما با صحبت و همفکری همه چی حل میشه.

من توی خیابون و مهمونی اصلا فکر نمیکنم از اون بزرگترم یا مامانشم یا یه زن 30 /40 ساله ام.
اصلا یادمون رفته که بزرگترم.
بعضی وقتا برای شوخی بهش گوشزد میکنم که من بزرگترم. اما در کل هیچ تایر منفی توی زندگی ام نداشته جز مخالفت های اول ازدواجم که اونم همسرم خیلی خوب جوابشون رو داد.
ما از اول زندگی با هیچی هیچی شروع کردیم و 9 ماه بعد از ازدواجمون هم دوباره به صفر رسیدیم اما باز با تکیه با هم زندگیمون رو ساختیم.

به نظر من، مهم ارتباطی هست که دو نفر با هم برقرار می کنند. نوع دیدشون به زندگی و رابطه اشان با اجتماع و احترام و اعتماد و عشق و علاقه اشان به هم و اینکه به محض به وجود آمدن یه مشکل چه کوچیک و چه بزرگ سعی کنند بدون دخالت هیچکس فقط خودشون دوتا باکمک هم مشکلشون رو حل کنند بدون متهم کردن همدیگه.
هیچ چیزی دیگه ای این وسط مهم نیست.
همه چی رو میشه با کمک هم ساخت.
منو شوشو هم 10 شال اختلاف سنی داریم ومن راضی هستم...از اول هم همیشه دلم میخواست همین حدودا با شوهرم اختلاف سنی داشته باشم...چون همیشه تمام کسانی که دور وبرم دیده بودم که با همسرانشون هم سن هستند یا اختلاف سنی کمی دارند اگرم در سال های اولیه زندگی به مشکلی برنخورند در دراز مدت وحتما به مشکل بر میخورن....البته این نظر وفکر منه!چون احساس میکنم از نظر توان فکری وجسمی خانوما از اقایون جلوتر هستند...خصوصا که روند پیری خانوم ها بدلیل زایمان وخیلی مسائل دیگه اعم از یا ئسگی...احساساتی بودنشون...صبورتر بودنشون و....سریعتر از اقایونه...
خدا داره نگات میکنه!بهش لبخند بزن!
به نظر من اگه هر دو طرف از نظر عقلانی رشد کرده باشند . اختلاف سنی اصلا مهم نیست و تو زندگی مطرح تمیشه . البته تو کشور ما ایران مرسومه که مرد چند سالی باید از زن بزرگتر باشه که به نظر من این مساله درست نیست چه بسا مردانی هستند که بزرگتر از زنشون هستند اما از نظر رشد فکری بچه موندند . فقط سنشون زیاد شده.برعکس ما تو کشورهای اروپایی می بینیم که زن 5 یا 10 و حتی 15 سال هم از شوهرش بزرگتره و خیلی عاشقانه با هم زندگی می کنند.
نمی دانم چرا حضرت دوست , لطف ویژه ای دارد به من !
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز