2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981501 بازدید | 11748 پست
خواهش میکنم عزیزم منم مثل شما این مراحل رو طی کردم و خیلی غصه خوردم و اضطراب داشتم خیلی دلم میخواد تجربیاتم رو در اختیار دیگران بزارم الان دیگه سال تحصیلی داره تموم میشه ذیروز شوهرم رفته دنبال پسرم معلمش باز هم تاکید کرده بود که هوش ریاضیش عالیه و هیچ کس تو کلاس ریاضیش مثل پسر شما نیست و به شوهرم گفته بود حتما در این زمینه استعدادش رو پرورش بدین ....امیدوارم یه روز همه شما مامانای مهربون بیایید اینجا و از موفقیتهای بچه هاتون بگید...منم روزی که پسرم میخواست بره سنجش آنقدر اضطراب داشتم که حالم بد شد شوهرم گفت تو نمیخوای بری...خودم میبرمش ولی من اونقدر ناراحت بودم که نمیتونستم صبر کنم پشت در سنجش هوش داشتم آیه الکرسی میخوندم یهو 5 دقیقه نشددیدم پسرم بدو از اتاق اومد بیرون و کارشناس گفت هیچ مشگلی نداره ...باور میکنید الانم که معلمش ازش تعریف میکنه همش فکر میکنم برای دلخوشی من میگه و همش میگم تو رو خدا راست میگین؟ ... معلمش هم همش میگه اگه پسر شما از نظر درسی مشگلی داشته باشه ومن بهتون نگم خیانت کردم و وجدانم اجازه نمیده
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام دوست جونا

روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم که ماها هم دیگه رو داریم و برای رفع مشکلات بچه هایمون داریم تلاش میکنیم

دیروز یه خانومی تعریف میکرد که بچه خواهرم به حدی شیطونه الان که 9 سالشه توی خونه با کفش میاد متاسفانه سر پا

دستشویی میکنه کسی هم نمیتونه بهش حرف بزنه مامانش هم دیگه خسته شده کاری باهاش نداره .

گفتم چرا دکتر نمیبرید این بچه دست خودش نیست باید دارو بخوره

متاسفانه گفت دارو میخورد قبلا اینقدر خوب بود که نگو ترسیدیم که دارو باعث بشه مشکل براش ایجاد کنه دیگه بهش ندادیم

می بینید خانوم ها طرز فکر چقدر پایینه اینها به جای که مدام مواظب بچه شان باشن دارو هایش را به موقع بدن

تا در آینده موفق باشه از الان ...............

اول سعی کردم بهش بفهمونم کارشون خیلی بد بوده ولی متاسفانه از این کارشون احساس رضایت هم داشت

برای همین منم سکوت کردم

ولی خیلی ناراحت شدم که یه بچه در حال زجر کشیدنه ولی کسی به فکرش نیست
خدایا خودت گفتتتتی در زمان سختی فراوان بگو: یا رؤف و یا رحیم

یه سوال من چه جوری تخمه آفتابگردون به امیر بدم مز مزش که هم شوره و هم نگهدارنده داره

باپوستش هم که باید بشینم خودم مغز بکنم که دوست ندارم دهنی بشه

جور دیگه ای هم توی بازار نمی دونم هست یانه
خدایا خودت گفتتتتی در زمان سختی فراوان بگو: یا رؤف و یا رحیم

مرجان عزیز

اگه تخمه درشت باشه با دست هم می تونی مغزش را خارج کنی.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

دوستای خوبم

من این چند روزه تب کرده ام و خیلی هم سرفه می کنم و کمتر می تونم به اینجا سر بزنم

امیدوارم هم خودتان و هم کوچولوهای شیطون همگی سلامت باشید.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

سلام دوستای گلم....روزتون بخیرررررررررر....
نازی جونم ایشالله زود خوب بشی و دوباره اینججا سر بزنی...........
دوستای گلم بمب های هسته ای تون چطوره(بچه ها)؟؟؟خوبن ایشالله؟؟
یوسف از جرم زلیخا مدتی زندان برفت/مهدی «عج» از اعمال ما حبس ابد گردیده است
سلام به مامانهای گل من هم سرما خوردم خیلی داغونم
پسری هم خیلی سرفه میکنه
امیدوارم شما وبچه های گلتون خوب باشین
ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند وچون دریا آرام شد خود را اسیر صیادان یافتند
تلاطم زندگی حکمت خداست از خدا دلی آرام بخواهیم نه دنیایی آرام
وای دیروز بعداز ظهر همسری برای امیر مهدی شیر کاکائو خرید انگری بهش سوخت موشک زده بودی نمی تونست وایسه

اینقدر دوید که نگو منم از خند داشتم میترکیدم تا حالا اینجوری ندیده بودمش با اینکه شیر کاکائو قبلا هم میخورد

شایدم دقت نکرده بودم

گذری بر کارهای امیر
خدایا خودت گفتتتتی در زمان سختی فراوان بگو: یا رؤف و یا رحیم

راستی سلام یادم رفت

بالاخره امروز امیر رو بردم دکتر تا برایش آزمایش بنویسه تا از وضعیت آهن و ...... با خبر بشم

فردا صبح هم به امید خدا برم آزمایشگاه
خدایا خودت گفتتتتی در زمان سختی فراوان بگو: یا رؤف و یا رحیم

نازی جون خیلی ناراحت شدم مواظب خودت باش تو اینجا پیشکسوتی برای ما

بالاخرهچند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کردی

زودتر بیا ما رو راهنمایی کن که مواقعی از دست این( به قول مونا جون)بمب های هسته ای خون جلوی چشممان رو گرفت

چیکار کنیم که کتک مفصل نخورن ؟

خدایا خودت گفتتتتی در زمان سختی فراوان بگو: یا رؤف و یا رحیم

منم الان توشرایط روحی خوبی نیستم خیلی حالم گرفتس کلی گریه کردم دیگه خسته شدم
میدونین من نمیدونم شرایط بچههای شما چطوره اما شرایط بچه های من که اصلا خوب نیست توی مهد کودک وقتی میبینم توی همه جشنهایی که شرکت کردم حتی یک بار بچه های من شرکت نکردن یک شعر رو نمیتونن بخونن علاقه به هیچ چی ندارن مخصوصا پیام پارسال بردمشون اسکیت همش حواسشون جاهای دیگه بود ولش کردم تا این پنجشنبه بردمشون دوباره دوباره همون جوری هر چی مربیشون میگفت اینجوری به پاهات نگاه کن اصلااااااااااااااااااااااااااا بهش نگاه نمیکردن الانم نیمساعتی هست از ژیمناستیک اوردمشون با گریه میبرمشون اگه بخوام ببینم نظرشون چیه فقط میخوان بخوابن پای تی وی به خدا من خیلی براشون وقت میزارم همه این کلاسهارو خودم میرم میشینم اما وقتی میبینم چه بچه های تازه واردی که مامانهاشون میان میذارنشون دم کلاس و میرن چه قدر پیشرفت میکنن داغ میشم
به خدا اگه من این کارهایی رو برای این دوتا بچه کرده بودم برای بچه هایی کرده بودم که این مشکلو نداشتن حالا توی همه این رشته ها یه چیزی شدهخ بودن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز