نمی دونم مرمر جون منم شروع کنم؟؟؟؟؟؟ می ترسم زود باشه دکتر مرندی می گفت دوسالگی به بعد و ترجیحا نزدیک سه سال خدایا کمک؟؟؟
سلام خوبین دوستان؟
من دو سه روزه به رادمان شیر ندادم.اونم راحت پذیرفت.الان پشیمونم.اشتباه کردم زود بود هنوز الان هرکار میکنم بیاد ممه بخوره نمیاد شیرم تلخ شده بنظرتون؟ خودم چشیدم تلخ نبود لطفا اگه میدونین چجور میشه دوباره شیر بدم بهم بگین.مرسی راستی تو خواب میذارم دهنش نمیگیره
عذاب وجدان گرفتم دیدم شماها هم تا دوسالگی میدی خیلی ناراحتم لطفا اگه میدونین راه حلی هست بهم بگین مشکل اساسی اینه که به شیر پاستوریزه لب نمیزنه.این عذاب وجدانم رو بیشتر میکنه
دوستان چرا کسی نمیاد؟؟
رویا مامی رادمان منم ماه بعد اقدامم واسه از شیر گرفتن شروع میشه اشکالی نداره که خب زیادم زود نیست ناراحت نباش چه خوب که راحت گرفته شد چیکار کردی یعنی چه جوری از شیر گرفتی که دیگه فکرشم نمیکنه پسر من تازه داره مال عمه اشم میخوره که من دارم دیوونه میشم اصلا اصلا اصرار نکن واسه دوباره شیر خوردنش اگه بخوره و بخوای چند ماه دیگه دوباره از شیر بگیری دچار دوگانگی میشهو سخت تر از شیر گرفته میشه
فقط زنده ام برام دعا کنید
مامان هدی بشری دعا میکنم که خوب باشی اما نگرانتون شدم چی شده بچه ها خوبن تونستی بیا خبر بده دوستم
ممنون قند عسل ماجرا از این قراره ک:
دو تا دخملای من شبا موقع خواب هر دو دوست دارن یا روی پای من باشن یا تو بغلم بخوابن حتی تو روزم همین طور من یکی از اونا میگیرم داره خوابش میبره که اون یکی با صدای بلند گریه می کنه و نمی زاره ک خواهرش بخوابه و می خواد اونم بیاد روی پای من هر کدوم رو بگیرم اون یکی صداش در میاد حتی هر دوتاشونم گذاشتم روی پام ولی دوست ندارن و می خوان تک باشن دست آخر هر دو خواب زده شده و 2 ساعت با صدای وحشت ناک گریه می کنن و دوباره هر کدوم رو بگیرم اون یکی گریه می کنه و نمی زاره خواهرش بخوابه خلاصه اینقدر صدای گریه شون اذیتم می کنه ولی نمی تونم کاری بکنم......
دو تا دخملای من شبا موقع خواب هر دو دوست دارن یا روی پای من باشن یا تو بغلم بخوابن حتی تو روزم همین طور من یکی از اونا میگیرم داره خوابش میبره که اون یکی با صدای بلند گریه می کنه و نمی زاره ک خواهرش بخوابه و می خواد اونم بیاد روی پای من هر کدوم رو بگیرم اون یکی صداش در میاد حتی هر دوتاشونم گذاشتم روی پام ولی دوست ندارن و می خوان تک باشن دست آخر هر دو خواب زده شده و 2 ساعت با صدای وحشت ناک گریه می کنن و دوباره هر کدوم رو بگیرم اون یکی گریه می کنه و نمی زاره خواهرش بخوابه خلاصه اینقدر صدای گریه شون اذیتم می کنه ولی نمی تونم کاری بکنم......
اخیییییییییییییییییییی نازی مامان هدی و بشری نمیشه حداقل یکیشو عدت بدی با باباش؟
سلام به همگی وای مامان هدی بشری خدا صبرت بده خییییلی سخته ماتویکیش موندیم کسی نیست کمکت کنه مامان رادمان کارخوبی ااصلا زود نیست صلا اصرارنکن دوباره شیربخوره وقتی راحت قبول کرد منم دارم ملینا رو ازشیرمیگیرم خیلی سخته اصلا قبول نمیکنع تاالان خودمو کشتم فقط شیر روزشو کردم یه بار
سلام دوستان
قند عسل جان من فقط چسب زخم زدم.وقتی دید بدش اومد.دو روز اول گیر میداد بهش ندادم روز سوم که پشیمونوشدم.اخه اصلا پاستوریزه نمیخوره.لب نمیزنه.دیگه اون سراغ ممه نیمد
الان بعد از سه شب اول از شب چهارم تو خواب بهش شیر میدم میخوره.دوبار تو شب میدم.ولی پدرسوخته تو روز اصلا از ممه خوشش نمیاد.
بنظرتون این که تو خواب میخوره براش کافیه؟؟؟ چون پاستوریزه لب نمیزنه و ماست رو هم خیلی کم تمایل داره.کمی میخوره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز