سلام دوستان گلم.من حدود ۱۰ سال پیش با کتابی که دوستم بهم داد ودر مورد فنگ شویی بود به نوعی شروع به مینیمالیست شدن کردم.واونقدر بهم مزه داد که سالهاست این روش رو ادامه میدم.البته از روی بی تجربگی گاهی هم همون اوایل زیاده روی کردم ولی الان دیگه دستم اومده چکار کنم.
البته شما خودتون استادید ولی با اجازتون چند نکته که توی این راه بهش رسیدم رو براتون می نویسم.
کلا مینیمالیست شدن به من کمک کرده که با وجود کارمند بودن تقریبا همیشه خونه ای کاملا مرتب داشته باشم.
حداقل دوبار در سال خونه تکونی کلی دارم قبل از بهار وقبل از تابستان.گاهی هم قبل از چهار فصل ولی چون مینیمالیست شدم کل خونه تکونیم با زیر وبم خونه وشیشه ها و....بیشتر از دو روز طول نمی کشه.
بعد از خونه تکونی کلی فقط خونه رو مرتب نگه می دارم.روزهای مختلف هفته که برنامه ش روی یخچال زده شده برای جاهای مختلف خونه هست.مثلا شنبه سالن وحمام.
یکشنبه داخل کمد دخترم ودستشویی و...
دوشنبه یخچال وفریزر و...
۱۵ هرماه پادری و....
وکلا به دلیل مینیمالیست بودن در روز بیشتر از یک ساعت مرتب سازی طول نمی کشه.والبته هر روز سریع یه دور توی خونه می زنم واگر چیزی سر جاش نبود میگذارمش سر جاش.
دوتا بچه دارم که بعد از مدتی متوجه شدم دخترم اصلا از اینکه بخوام لباسها ووسایلش رو ببخشم ورد کنم خوشش نمیاد وحساس شده بود.منم از به هم ریختگی اتاقش به ستوه اومده بودم.برای همین فکری به سرم زد.کوچکتر که بود یک روز که خونه نبود چند تا کارتن آوردم وعروسکها واسباب بازی هاشو دسته بندی کردم داخل اونها .به اندازه دو کارتن توی اتاقش مرتب چیدم وبقیه رو بردم انباری.وقتی برگشت واتاقش رو دید خیلی کیف کرد ومن هم بهش اطمینان دادم که همه وسایلش هست وآخر هر هفته میتونه یک کارتن از بازیهاشو به من تحویل بده ویک کارتن دیگه بگیره.البته با تحکم بهش نگفتم بلکه بهش گفتم اینطوری اتاقش خوشکل تر میشه واسباب بازیها رو هم بهتر میتونه ببینه(البته گاهی قانون شکنی میشد واعتراض می کرد که اسباب بازیهای توی کارتن ها با هم همخوانی نداره منم یک کارتن خالی می دادم دستش وچند کارتن رو باز می کردم تا اونایی رو که دوست داره داخل کارتنش بریزه وبیاره توی خونه)
الان هم که نوجوان شده (۱۲ سالشه)ولباسای زیاد داره به اندازه سه دست لباس خونگی وسه الی چهار دست لباس بیرونی اونم به سلیقه خودش توی اتاقش گذاشتم وبقیه توی پلاستیک وتوی بالکن هست وآخر هفته ها مثلا چهارشنبه ها در صورت تمایل لباسها رو میاریم ومدل هاشو عوض می کنه.
دیگه از حساسیتش کم شده وگاهی هم خودش بعضی از وسایل ولباسها رو میده برای بخشیدن یا دور انداختن.
*گاهی وقتها واقعا به دلیل مشغله یا بیماری یا...کارها روی هم جمع میشه وخونه نامرتب میشه.این جور مواقع یه مهمون رودربایستی دار دعوت می کنم انگیزه می گیرم خونه رو زود مرتب کنم.البته من خیلی اهل تشریفات نیستم ومهمونی رو ساده برگزار می کنم و بقیه هم به این روش من عادت کردند.
*اونایی که بچه کوچیک دارید لطفا به خودتون وبچه هاتون فشار نیارید.مینیمالیست باشید اما برای به هم ریختگی خودتون وبچه رو سرزنش نکنید وبگذارید بچگی کنه.
*هدف ازمینیمالیست شدن ومرتبی آرامش وداشتن زمان بیشتر برای رسیدگی به خودتون وخانواده ومطالعه و...رسیدن به لحظه های دوست داشتنیه پس اگر اعضای خانواده براشون سخت بود به جای داد وبیداد راه انداختن وفشار بهشون راه حل پیدا کنید واینو بدونید که بعضیها تعلق خاطر بیشتری به وسایلشون دارند وزمان بیشتری میبره تا به مینیمالیست شدن تن بدن.
کمتر غربزنید وبیشتر عملی کار کنید بچه هاتون هم کم کم بچه های مرتبی میشن.من گاهی بجه های فامیل که هم سن وسال بچه های خودم هستند رو دعوت می کنم وبچه هام میدونند که توی این مواقع باید خودشون اتاق خودشون رو مرتب کنند ومن هم سرم رو به کارهای دیگه گرم می کنم یعنی وقت نمی کنم اتاق شما رو مرتب کنم.با این روش اونا دیگه کم کم مرتب بودن رو یاد گرفتند.(البته هنوز گاهی بعضی چیزا رو می چپونن توی کمد یا... ولی میدونم یواش یواش این مساله حل میشه)
ببخشید زیاد نوشتم.موفق باشید