سلان دوستان گل من امروز کشوی لباسای دختر کوچولومو بررسی کردم و ۸ تا تکه تاپ و شلوارک و لباس تابستونی که دیگه تا بهار اندازش نیستن جدا کردم و گذاشتم خروجی . توی کشو رو هم مرتب کردم لباسای زمستونی کم کم دارن میان جلو . تابستونی ها میره عقب کشو .
این دو سه روزه خیلی مهمون داشتم و سه تا از سفره هام اومد دم دست استفاده شد امروز همه رو توی حموم شستم و پهن کردم تا خشک بشن .
رشته آشی و نخود زیاد داشتم از طرفی روز سشنبه جشن شکوفه های دخترم بود . منم روز قبلش بطور تصادفی سبزی آشی هم خریدم و یه قابلمه بزرگ آش پختم .و برای مادر و خواهرم که همسایه ام هستن هم بردم . دیگه آش به اسم دخترم شد .
همسرمو مجبوررر کردم دو جفت کفشش رو که داغون شدن بزاره خروجی چون جاکفشیمون جا نداشت و کفشای شوهرمم چون بزرگه مجبورم از طول بزارم اینه که خیلی جا میگیرن . از اونجا برداشت ولی گفت میبرم میزارم انباری خونه بابام!!!
یه پاتختی داشتم که توی اتاق بچهها بود آوردم اتاق خودم .
یه آباژور چوبی هم داشتم که از دست بچه ها گذاشته بودم توی کمد دیواری اما دیروز دیدم که یه قسمتیش بخاطر جابجایی وسایل دیگمون توی کمد شکسته . خیلی ناراحت شدم اون قسمت رو چسب چوب زدم و آباژور رو آوردم دم دست روی پاتختی حداقل هر چقدر میخواد عمر کنه جلوی چشم خودم باشه. بسه دیگه هر چی از دست بچه ها دکوراسیونو ناقص کردم
.
یک سال پیش دو تا لحاف برای بچه ها خریده بودم که بالاخره سه روز پیش یکیشو آوردم دم دست برای تخت دختر بزرگم . برای کوچیکه هنوز استفاده نداره .
دو تا کاور پتوی بزرگ دوختم که توی هر کدوم ۱۰ تا پتوی مسافرتی یک نفره جا میشه . پتوها هر کدوم یه جایی بود چند تا کنار تشک ها چند تا توی کاور کنار ملافه ها چند تا توی اتاق بچه ها . الان همه رو یکجا جمع کردم و میبینم که چقدرررر پتو زیادی دارم اگر همسرم راضی باشه چند تاشو میزارم برای خیریه.چون واقعا مهمان هم در این حد برامون نمیاد .
توی اون یکی کاور هم دو تا رو فرشی و یه زیر انداز و دو تا کاور تشک گذاشتم. خوبیه این کار این بود که دیگه همه وسایل مشابه اومدن کنار هم و بخاطر طلق شفاف راحت همه رو میبینم
راستی با دوخت این کاور ها هم مقدار زیادی پارچه و طلق و زیپ بزرگ که از قبل داشتم مصرف شد از اینم خوشحالم .