تو این چندروز تا تونستم خروجی داشتم
از همه مهم تر پروژه سی دی های همسر بود که از مجردیش اورده بود و من میخواستم بریزم دور می گفت داخلش عکس هم هست
امروز همرو تو لپ تاپ چک کردم همش آهنگ بود جز سه تا سیدی که عکس بود که تو لپ تاب ریختم و شکوندم😁 خیلی رو مخم بود
یه سری لباس خروجی داشتم ، از لباسای خودم و همسرم ، یه سری بدلیجات هم گذاشتم خروجی ، همسرم هم چنان شونصدتا تیشرت و پیراهن داره و بازم از سفرش خواهد خرید😅
سه تا کتونی همسرم هم گذاشتم خروجی یه جفتش کاملا نو بود ، من حوصلم نمی گیره چیزی بزارم واسه فروش
همرو جمع می کنم دو نفر از دوستان اطرافم هستن که تو خیریه فعالیت دارن میدم به اونا
یه دست لیوان جدید ۶ تایی آوردم دم دست قبلیا سه تاش شکسته بود ، سه تا مونده رو گذاشتم بدم مامانم واسه باغشون
من در عجبم وقتی که شروع می کنم به پاکسازی چه قدر ظرف و شیشه خالی جمع میشه ، همرو دادم به مامانم ، چون همش در حال چیز میز درس کردن و ... هستن لازمشون میشه
تا تونستم همه چی رو تو ظروف پلاستیکی و شیشه ای خودم گذاشتم
و ...... که حضور ذهن ندارم😁