مینیمالیست شدن یعنی چی؟

من یه وان خیلی بزرگ دارم با اب گرم و تاید میزارم چند ساعت حسابی خیس بخوره بعد با پا میشورم البته همسرم کمک میکنه حسابی هم تمیز میشه چون میترسم خشکشویی با پتوهای دیگه با هم بندازه بشوره اینطوری بیشتر به دلم میشینه

مادر من در منزل بیشتر تونیک و شلوار میپوشن 

سنشون بالاست و استایلشون شاید مورد پسند خیلیا نباشه ولی ایشون اینجوری راحت هستن 

سه عدد تونیک دو عدد شلوار منزل دارن 

هر وقت این سه عدد نزدیک به کهنگی بشن مامانم پارچه تهیه میکنن و خودشون برای خودشون لباس جدید میدوزن .چون مدل براشون ساده شده تو یک روز هر سه رو میدوزن و قبلیا رو خروج میذارن 

عروسی ها پیراهن ساده میپوشن یک پیراهن ساده میدوزن یکی دو عروسی گذشت می‌بخشند و برای مجلس بعدی پیراهن جدید میدوزن 

مادرم سالها مزون داشتن و براشون لباس دوختن کار راحتی هست 

بیرون مانتو میپوشن شلوار رو بازاری میخرم اما مانتو یک عدد مانتو خنک برای تابستان یک عدد کمی ضخیم تر برای زمستان دارند 

فصل که تمام بشه چیزی بنام جمع کردن لباس ندارند مانتو رو می‌بخشن و زمانی که به فصل تغییر لباس نزدیک بشیم ایشون برای خودشون یک مانتو میدوزن 

کفش سه جفت یکی مخصوص باشگاه هست یکی برای خرید و مهمانی و به طور کلی هرجا برن یکی هم مجلسی تر که فقط برای عروسی و... پا میکنن

کیف هم دو تا دارن یکی کوچیک برای روزمره یکی یکم بزرگتر که با همون سفر میرن 

هر سفر زیارتی و سیاحتی برن با همون کیف مایحتاج شخصی رو میبرن و یجورایی برای همه اطرافیان سواله که چطور با یک کیف کوچیک سفر میکنن

قابلمه ها رو نشمردم ولی یه قابلمه و تابه کوچیک دارن برای مصرف خودشون  

دو قابلمه و یک تابه دارن برای مواقعی که ما دخترا مهمانشون هستیم 

دو قابلمه و یک تابه خیلی بزرگ دارن برای مهمان 

مادر من ظرف دردار مصرف نمیکنن و بجاش هر غذایی اضافه بیاد سه چهار عدد قابلمه روحی برای همین کار دارن یا با اونا میذارن داخل یخچال برای وعده بعدی یا با همچنان میفرستن منزل ما دخترا ( ترجیح خودشون گزینه دوم هست)

طلا فقط یک انگشتر دارن و یک جفت گوشواره البته در جوانی طلای بیشتری داشتن در حال حاضر بخاطر بالا رفتن سن تحمل زیورآلات رو ندارن

ظروغن غذا خوری هم چون مهمان های مادر من قبل فوت پدر حدود سی نفر بودن مادرم همه چیز به اندازه سی نفر داشتن 

بعدد فوت پدر یک ست شش نفره از همه چیز رو بخشیدن چون پدر نبود و یکسری مهمانی ها مثل قدیم برگزار نخواهد شد 

تصمیم داشتن ظروف بیشتری رو ببخشن ولی ما دخترا نذاشتیم چون روز به روز جمعیت درجه اول ها زیاد میشه 

انباری دارن ولی وسیله های داخلش برای خودشون نیست 

دوچرخه سابق و یکسری لوازم یکی از خواهرزاده هام اونجاست چون منزل اونا انباری نداره

لوازم آرایشی و بهداشتی مصرف ندارن مثل خیلی از خانم های مسن

 مینیمال ترین خانمی که تو اطرافیانم میشناسم زن داداشم هستن. راستش از تو کابینت هاش خبر ندارم چون شاید یه دونه کابینتشو اتفاقی تاحالا دیده باشم ولی خونه ش همیشه حس خوبی بهم داده. قبل ترها که با مینیمالیسم آشنا نبودم فکر میکردم به خاطر تمیزیه ولی الان که دقت میکنم میبینم همه وسایلش به اندازه هستن و یکی از الگوهای من تو مینیمالیسمه. 

تو خونه ش تاحالا ظرف لب پر یا شکسته ندیدم.

ظرفاش به اندازه هستن.

خونشون دو طبقه س و دو تا اشپزخونه داره.

طبقه اول اشپزخونه ش کوچیکه. روی کانترش فقط یه سماور و ظرف چای داره. 

روی اپن فقط جعبه دستمال کاغذی

 اشپزخونه طبقه دوم روی کانترش تقریبا هیچی نیست. توی دکور کابینت ها سه تا ظرف تزئینی گذاشته.

روی دیوارا یه تابلو فرش و یه ساعت. روی یه میز هم سماور برنجی و چندتا چیز مرتبط که سلیقه ش هست ولی اینقدر همه چی مرتب و منظم تو جای خودشه که اصلا حس شلوغی به آدم نمیده. 

لباس و کیف و کفش کهنه میشه سریع میندازه دور و نگه نمیداره. 

بچه تر که بودم یادمه همیشه ازش گله میکردن که همه چیو میندازه دور و اسراف میکنه! متاسفانه خیلی ها صرفه جویی رو مساوی با احتکار میدونن (حتی وسایل خراب و ناکارامد و بلااستفاده) و اونو مصرف گرا میدونستن! 

توی مراسمات خیلی ساده میپوشه. اکثرا شومیز و دامن. کفش همیشه مشکی میپوشه. دامن مشکی بلند یا کوتاه بسته به نوع مراسم. خودش یه ارایش ساده میکنه و موهاشم فر هست و زیبا و نیاز به کار خاصی نداره. نهایتا گاهی یه کلیپس کوچیک یا یه گیره مو بزنه

بچه اخرش کوچیک بود یادمه اسباب بازیاش همه تو یه سبد بودن و تو کمددیواری، تعداد اسباب بازی ها هم کم بود. میاورد بازی میکرد و دوباره جمع میکرد و میرفت سرجاش.   مثلا امسال میرفتیم خونشون دیگه اسباب بازی های پارسال رو نمی دیدیم و همه رفته بودن خروجی چون تعدادشون هم کم بود سریع تر خراب میشدن و جایگزین میشدن!

همه اهل خونه مرتب و منظم هستن. هیچ لباس پاره یا نخ نما و کهنه ای تن هیچکدوم از اعضای خونواده هیچوقت ندیدم. به نظرم یه خانم کاملا باسلیقه هستن و همیشه دوس داشتم از جهاتی شبیهش باشم  

البته اینم بگم که از اول دراین حد مینمیال نبود ولی خب بازم نسبت به بقیه مینیمال محسوب میشد

چه جالب... من حتی از سقف های کاذب هم خوشم نمیاد . از این مدلها که پنل و برجستگی دارند... این همه تغییرات به خونمون دادیم ولی سقف رو دست نزدیم...... سقف ساده و بلند رو بیشتر میپسندم...

منم از هرگونه تزئینات سقف خوشم نمیاد

لوستر مینیمال رو سرچ کن

چیزهای قشنگی میاد که تمیز کردنشم راحته

سالها پیش شخصی اینو بهم داد و خیلی کاربردی بود برام...

پتو رو پهن کن... نصفشو تاید ماشین بریز و تا کن... دوباره نصفشو تاید بریز و تا کن... تا در نهایت اندازه تشت بشه... تاید خیلی کم بریز ... 

بعد تشت رو پر از  اب گرم کن و پتو تاشده رو شیک بزار داخلش... یک ساعتی یکبار فقط با پا حسابشو برس 😄... خیلی تمیز میشه ... میمونه مرحله اب کشی که خیلی راحته 

فوق العاده بود 

ممنونم از وقتی که برایتایپ گذاشتید 

عالــــــــــــــــی👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻

لذت بردم... خدا حفظشون کنه .

قشنگ رفتم طبقه بالا و اومدم پایین... 😄... خدا حفظشون کنه

یک کشو از فریزر رو مرتب و چک کردم...

مقداری جوش شیرین و زنجبیل و آویشن و فلفل سیاه و پودر موسیر و پرسیر خشک خارج کردم و اضافه شدند به ادویه های کابینت... و یه جعبه نظم دهنده خالی شد و خارج شد..

این طبقه چهار مدل ادویه دیگه دارم که برای خورشت و مرغ و ماهی و فلافل هست.با اینکه خیلی عالی هستند ولی وقتی تمام شدند هیچ کدوم رو دیگه نمی خرم ...

زرشک و کشمش و سیر و شوید خشک و نعنا خشک هم هست و مرتب استفاده داریم.

لیموعمانی هم هست. خواستم بشینم پوست بگیرم که فضای کمتری بگیرند که پشیمون شدم... چون میترسم اندازه هام بریزه بهم 😐😄...

کشو اول تمام...

کاش میشد همنشین مادرشما بشم😍ندیده عاشقشونشدم. مادربزرگ من همیشه حسرت میخورن که زنداییم اومده ونعلبکی هایی که مال زمان شاه بوده روشکسته😂

سلام به همه خانمای مینیمال. اون دوتا ماشین اسباب بازی روکه گفتم ناکام بودم توی خروجیشون، امروز موفق شدم ترتیب یکی شونو بدم

چه خوب حس خوبش به من منتقل شد،خانم برادر بزرگ منم تقریبا اینطوری هستن،قبلا در بارشون تو تاپیک نوشتم،وقتی میریم خونشون حس خوبی میگیرم،هم تو لباس پوشیدن هم پذیرایی و هم لوازم منزل،خیلی ساده و شیک هستن