فردا نوبت کمد دیواری هاست امروز وقت داشتم انجام دادم
از جعبه خیاطی مقداری سوزن ته گرد می شد بدم به یه خیاط ولی دیگه ریختم دور
مقداری کاغذ خیاطی چون می دونم دیگه سمت خیاطی کردن نمی رم.مقداری خرده پارچه
چندتا ربان بود بذارم خروجی نذارم درنهایت نگه داشتم دخترم بزرگ شد کاردستی با هم درست کنیم.
یه عینک شنا که فکر نکنم حالا حالاها بتونم برم استخر عینک هم مال خیلی وقت پیش احساس کردم از نظر بهداشتی هم نگه داشتنش درست نیست یه حالتی شده بود.
چندتا دونه بادکنک کهنه.
یه دکمه که موقع بیرون رفتن از خونه از مادرم همسرم گرفتم دوختم به مانتوم هماهنگ هم نبود ولی کارم راه انداخت اون روز
الان گذاشتم جلوی دست بهشون برگردونم.
یه عکس شاسی خودم از بالای کمد دیواری با تنها عکس تو اتاق خواب جا به جا کردم یاد ایام جوانی برام زنده شد.
فعلا همین ها