مینیمالیست شدن یعنی چی؟

سلام هیدوای عزیزم میشه بگی چطور تاپیک ها رو پاک میکنی؟

بلد نیستم🙈

از اول تاپیک تا صفحه ۹۰۰ خوندم

خیلی نظرها و اخلاق هاتو دوست دارم

همسرت دقیقا مثل همسر منه،تموم اون خروجی ها هم با دعوت و ناراحتی از خونه بیرون کردم یا فروختم

سر هر وسیله ای که خروجی گذاشتم یه هفته بحث داشتیم

اصلا نمیتونم شلوغی دور و برم رو تحمل کنم

از دست کاراش دارم دیوونه میشم

امروز تراس رو مرتب کردم یه پلاستیک آشغال جمع شد دادم ببره بیرون،پلاستیکش شفاف بود داخلش دیده میشد

یه اره داشتیم زنگ زده بود داغووون بود،دستش کنده شده بود

تو پلاستیک دید

ندیدی چه بحثی راه انداخت

آشغالا رو ازش گرفتم دوباره پرت کردم تو تراس

تا همین الان داشتم گریه میکردم

شاید با خودتون بگین چه مسخره ،واسه یه پلاستیک آشغال دعوا کردین و گریه کردی...

ولی یه حس بدی دارم،گاهی از خودم و خونم و این اخلاق خلوت پسندم متنفرم

ببخشید خیلی حرف زدم خیلی حالم بده بود😥

نه عزیزم ما اینجا همدیگه قصاوت نمی کنیم دلیل حال بدت درک می کنم.مخصوصا ماهایی که تو این مسیر هستیم جاهای شلوغ برامون ازار دهتده است.فکر کنم اینجا تنها جایی که ما حرف همدیگه می فهمیم حرف مون غیر متطقی نیست اخه چیزی که به درد نمی خوره چرا باید تو خونه باشه

امروز همسرم دنبال یه برگه کاغذی می گشت انقدر دور برش شلوغ کرده که پیداش نکرد که نکرد هی اومدم بگم یه نظمی به وسایل شخصی ات بده باز جلوی خودم نگه داشتم چون می دونستم یه بحث بی فایده است 

من حساس بودم حساس تر شدم روی نظم وخلوتی ولی جایی که کاری از دستم بر نیاد سعی می کنم خودم اروم نگه دارم 

عزیزم خودتو ناراحت نکن،همه این مشکلات رو دارن ب جز همسر یکی از خانمای اینجا بقیه همه ماکسیمال هستن و از ی میخ هم نمیگذرن.

بارها تکرار شده که اگر قراره چیزی از خونه کم بشه بهتره همسر در جریان نباشه.

اگر وسیله ای قابل فروش هست خودت بفروش اگر دور انداختنیه خودت دور بنداز 

اگر قابل بازیافته خودت ببر سر کوچه کنار سطل بذار.

اون اره هم گفتی اگر خودت دور مینداختیش سالهای سال یاد همسرتون نمی افتاد،اگرم نیازش میشد نهایتا میگفتین نمیدونم کجاست😁

من به شوهرم میگم ی چیزایی دارم میفروشم چنننند بار پرسید چیا؟؟؟

گفتم یکم خنزر پنزر. باز تکرار میکنه چیا رو میخوای بفروشی؟

یا اگر خیلی کنجکاو بشه نهایتا چندتا قلم رو میگم همه رو نمیگم 

اخرین بار ک بیرون بودیم کیکش رو گذاشتم تو ظرف اوردم.

ولی در ترجیحم اینه از بیرون غذا سفارش بدم تو خونه بخوریم ک اضافه ش دور نریزیم.

ولی یک عیب بزرگی ک داره طرف یکبار مصرف میارن برامون.

ولی بیرون ک غذا میخوریم برامون ظرف مسی یا سرامیکی میارن.

من تازگی ها رستوران ک زنگ میزنم میگم کنار غذا نون لواش نذارن چون تو پلاستیک میذارن،سماق نذارن چون بسته ش کوچیکه سماقش هم بده کیفیت نداره.قاشق و چنگال پلاستیکی هم میگم نذارن.

برای پیتزا و ساندویچ هم سس های تک نفره میگم نذارن چون زباله تولید میشه.

عزیزم کاملا درکت میکنم. منم با همسرم این مسائل رو داشتم. اوایل تاپیک چقدر میومدم غر میزدم از دست شوهرم و وسایلش... و چقدر از دستش عصبانی بودم که کلی ات و اشغال دور و بر خودش نگه داشته. ولی کم کم فهمیدم خیلی نباید بهش گیر بدم وگرنه بدتر جبهه میگیره و حواسش جمع تر میشه. منم بیشتر تمرکزمو معطوف خودم و وسایلم کردم. و خداروشکر بعد از حدود  یک سال و نیم که با این تاپیک اشنا شدم و پاکسازی میکردم، همسرم هم امسال باهام همراه شده و حتی خودش یه چیزایی پیشنهاد میده که دور بریزیم و من خیلی ازین بابت خوشحالم

غصه خوردن و گریه فایده ای نداره. به نظرم سعی کن کمی بیخیال تر بشی نسبت بهش. تو محدوده خودت سعی کن پاکسازی و رفع انباشتگی کنی، و به وسایل همسرتم کاری نداشته باش و به هییییچ وجه بی اجازه نریز دور که ناراحتش کنی و نسبت به مینیمالیسم بدبین نشه

 گهگداری هم که میبینی موقعیت مناسبه با زبون خوش و نرم باهاش صحبت کن در حد یکی دو جمله و نه اینکه طولانی صحبت کنی چون اقایون معمولا حوصلشون سر میره زیاد ازین مسائل حرف بزنی براشون 😁

مثلا من یه چندبار پیش اومد یه پولی یهویی میرسید دستم، بلند و با ذوق میگفتم وای ببین من فلان جا رو رفع انباشتگی کردم انرژی ها به جریان افتادن و پولدار شدم 😁 همین صحبتای کوچیک میفهمیدم که روش تاثیر میذاره. اینقد تکرار کردم ملکه ذهنش شده دیگه 

یا همین چندروز پیش داشت وسایلشو مرتب میکرد که خیلیاش اشغال بودن و به درد نخور. رفتم گفتم مثلا این وسیله لازمت میشه اصن؟  گفت اره برای روز مبادا و فلان. بهش گفتم میدونی ذهن فقیر همیشه میگه اینو نگه دارم فردا لازمم شد نرم دوباره هزینه کنم و بخرم. ولی ذهن ثروتمند میگه اینو بندازم بره فردا اگه لازمم شد پول دارم که چندتا مثل اینو بخرم.( البته مثالی که زدم برای پیچ و مهره و سیم های تکه تکه و سرپیچ و کلیدپریز برق عهد دقیانوس و ... بودها. چیز خيلي کاربردیی نبودن )

خلاصه این جمله رو گفتم اندازه یک کیسه از ابزار و وسایلاش جدا کرد و ریخت دور 😁

یا مثلا لباساشو از نوجوونیش نگه داشته بود و با خودش اورده بود و راضی نمیشد بریزه دور. الان همه قبلی هارو ریخته دور و لباساشم یه کم کهنه میشه راحت دل میکنه و خودش میاد میگه اینو بنداز دور

 تو هم مطمئن باش همسرت هم کم کم باهات همراه میشه فقط باید صبور باشی 

خودش هم سوانمیکنه؟

وای حیفه خیلی کتابای خوبین🥺

من الان میان کوهی از انباشتگی هستم😪😪😪😪😪کاری از دستم برنمیاد😪قبلاکه میومدم سریع مرتب میکردم الان همین که بتونم بخوابم خداروشکرمیکنم دارم سعی میکنم کناربیام.

شادی جان به فکر مچ دستت وکمرت باش الان جوونی و متوجه نیستی عزیزم ولی چند ساله دیگه شاید بابت این تصمیمت پشیمون بشی وسایل برای آسایش ماست وقتی لباسشویی داری چرا استفاده نمیکنی؟

من خونم مبل ندارم تخت هم بدون استفاده بود فروختم البته جند ماه دیگه مبل میگیریم به خاطر مستاجری نگرفتیم ولی نبودنشون برام مشکلی ایجاد نکرده ولی جارو ولباسشویی از واجباته به خاطر سلامتی خودت میگم عزیزم ببخش اگه دخالت بی مورد کردم😅

من چند سال لباسشویی نداشتم وبا دست شستم ومچ دستم وکمرم همیشه درد میکرد ولی چاره ای نداشتم اونموقع

همسر منم همینطوره بحث کردن باهاش بی فایده است اصلا از یه میخ هم نمیگذره خیلیییی ناراحت شدم به خاطر ناراحتیت خواهر جان 

من هر چی بخوام بزارم خروجی میدم پسرم ببره بزاره بیرون که همسرم نبینه یا اگه چیزی بخوام به کسی بدم نمیزارم همسرم بفهمه ولی اصلااااا به وسایل همسرم کاری ندارم حتی بدون اجازه اش یه میخ هم نمیندازم بره ولی کم کم با زبون نرم قانعش میکنم که فلان چیز بودنش تو خونه اضافیه که بعضی وقتها قبول میکنه بعضی وقتها هم که میبینم داره بحث پیش میاد من کوتاه میام وچیزی نمیگم ولی باید قبول کنیم که ماها هم یکم حساستر شدیم نسبت به زیادی وسایل وشلوغی خونه 😅

ماشاا... خدا حفظشون کنه بچه های من برعکسن

خروجی امروز یه ظرف کرم صورت که تموم شد و جایگزین هم نمیشه...

من نظرم اینه که همه اعضای خانواده سیر از خونه برن بیرون ولی بچه ها چون زود گشنشون میشه براشون خوراکی همراهمون ببریم ک غذای بیرونو نخورن.بعد حالا اشکالی نداره غذای بیرون خوردن چون کیفیت انچنانی نداره میگم.

وقتیم ک ادم گشنه س بیشتر از نیازش غذا سفارش میده و میمونه و اسراف میشه.